تعرَفُ الأشیاءُ بِأَضدادِها _ یعنی هر چیزی به ضد خود شناخته می شود
شاید این حدیث معروف را شنیده باشید، اما مفهومش در کجای تاریخ نمود بیشتری دارد؟ بنظرم آن جایی که از یزید و عمال فاسدش میگویی، آن جایی که از ابن زیاد ملعون و سپاه سیاهش حرف میزنی، کاملا مشخص است آن طرف در سپاه 72 نفره امام چه خبر است؟؟ معلوم است امام چه شخصیتی است؟
این وسط اما برخی اشخاص را با دقت باید نگاه کرد، کسانی مثل شبث بن ربعی و یا شمر بن ذوالجوشن که ماجراهایی شاید عجیب و غریب دارند در تاریخ.
کسانی که در تاریخ بارها صفوف خود را عوض کرده و هر روز به رنگی درآمده اند.
بگذارید کمی از جانباز صفین بگویم، از همین جناب شمر. جالب است که یک لعن هم در زیارت عاشورا مخصوص این اقاست. معلوم است قضیه شمر فراتر از این حرف هاست. فراتر از نسبت فامیلی اش با عباس (ع) و حتی حضورش در جنگ صفین.
آن طرف از زهیر میگویم که اخرین شب زندگی اش شد شب عاشورا. از مسعود بن حجاج و پسرش، عجب پدر و پسری و چه عاقبت شیرینی.
این روزها روایات زیادی را می شنوید از کربلا، نمی خواهم بحر طویلش کنم، چند جمله کوتاه که فکر میکنم مفید تر از صدها مقاله می تواند باشد.
* مواظب ملاحسین واعظ کاشفی های عصر خود باشیم که هر چیزی را به نام کربلا و قیام امام به خوردمان ندهند. از آن تافتن های بی خودشان تا حسین گفتن های روی هوایشان.
** عزاداری ها هم واقعا آدابی دارد، آدابی که اگر حداقل یک شرط در آن رعایت شود بنظرم حداکثر بهره را برده ایم و آن هم این است که شرایط حضور امام عصر (عج) در آن فراهم باشد. حال با خودتان که قضاوت کنید ایشان در مجالس لخت بعضی به اصطلاح عزاداران، در سینه زنی های برخی دکان های باز شده، در مداحی های برخی مداحان کاشفی مسلک پا می گذارند یا خیر.
*** بزرگی می گفت عاشورا و کربلا از دو جنبه مظلوم است یکی خود واقعه و دیگری پس از آن از حیث تحریف های بی مروت هایی که تا حالا هم ادامه داشته.
تکرار حسین (ع) خستگی ندارد... خطی است که همیشه سطرهایی برای ما خواهد داشت.
عزاداری هاتون قبول حق.