۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیاست» ثبت شده است

چند مشت تقدیمی !


فارغ از بحث علم جغرافی
سخنت بود جمله حرّافی

غالباً موجبات شأن خودت
بوده در شٵن دیگران نافی

تاجری فاجری چه می‌دانی
که سیاست کجا و صرّافی

فی‌المثل بزچران چه می‌داند
که چه شد سرنوشت قذّافی

تازه باور نمی‌کنم،حتّی
فرق گز را بدانی از تافی

نبرندت به کارگاه حریر
تو چه داری به جز به هم بافی

چون کتابی ورق ورق شده‌ای
که نیرزد به خرج صحّافی

تو نداری به جز دلی نا صاف
پشت این صورت بدان صافی

صافی از جُرم من نمی‌گذرد
گر تو را بگذرانم از صافی

در خلیجی که فارس بوده و هست
پارس کردی به مدّت کافی

هیچ سودی نمی‌بری به خدا
چون نیاکان خود ز علّافی

بس که چپ می‌زنی به گاه سخن
شده زیبنده‌ات تری گافی

بر دهانت لگد زدن سهل است
مشت اگر نیست کافی و وافی

با همین چند مُشتِ تقدیمی
بعد از این تا ابد نمی‌لافی!

شعر: ناصر فیض

  • یه پلاک
  • پنجشنبه ۳۱ مرداد ۹۸

موضع مقتدرانه

گاهی یک موضع مقتدرانه میتواند از مشکلات زیادی در آینده جلوگیری کند. ضعیف همیشه محکوم به فناست. اگر قوی نباشی یا لااقل از موضع قدرت عمل و رفتار نکنی قطعا باید تاوان سختی بدهی. نمونه های تاریخی زیادی وجود دارد که خواندن شان حتی پس از صدها سال هم می تواند درس آموز باشد. از بیرون راندن پرتغالیها توسط شاه عباس صفوی و ندادن باج به آنها بگیر تا صدها مثال دیگر.از آن طرف هروقت مانند قاجار وا دادیم به هزاران فلاکت گرفتار شدیم. فلاکتی که تا نسلهای بعد هم ادامه پیدا میکند. نمونه های معاصر هم همین جنگ 8 ساله است که اگر کوتاه می آمدی باید همه چیز را می دادی! همه چیز!!

 
  • یه پلاک
  • جمعه ۹ شهریور ۹۷

🌟حکایت عجیبیست
رفتار ما آدم ها را خدا می بیند و فاش نمی کند.
مردم نمی بینند و فریاد می زنند.

🔊 می خواهم اینجا از
👀 دیده ها و
👂شنیده ها و
📚خوانده هایم
بنویسم.