اشرافیت از اول هم درد بزرگی برای جامعه بود. برای جامعه ی که عده ای اشرافی گری را حق خود میدانند و دیگر از ابراز آن ابایی ندارند باید گریست. جامعه ای که شعار عدالت سر میدهد چالش بزرگی با اشرافیت دارد. اختلاس و حقوق نجومی و ژن خوب و آقازاده ها و هزاران وصله و پینه اشرافیت یک شبه درست نشده،محصول سالها طرز تفکر غلط است که البته این اولین بار در تاریخ نیست که کار به اینجا می رسد. مگر بعد از رحلت رسول اینگونه نشد؟ عده ای از صحابه و انصار که همراه پیامبر بودند داعیه دار حکومت شده و بیت المال مسلمین را به بیت الحال خود تبدیل کردند.کار تا آنجا بالا گرفت که مردم خود خلیفه سوم را برکنار و علی (ع) را نصب کردند. البته به همین سادگی هم نبود. 25 سال سکوت علی در برابر چه بود؟ آیا علی (ع ) در برابر اشرافی گری مسئولان سکوت کردند؟ حقیقتا باید این گونه فکر کرد؟
حضرت علی فقط در برابر حق خلافت خویش سکوت کردند و در برابر اشرافی گری مسئولین سکوت را جایز نمی دانستند. این خط مشی اهل بیت حتی در بدترین شرایط بوده است.ایشان می دانستند اشرافیت مانند موریانه عدالت را تهی کرده و از بین می برد.حال سوال اینجاست آنانی که دم از اسلام میزنند چرا مبارزه با اشرافی گری را ضربه به اسلام عنوان میکنند؟
حال آنکه حتی کشورهای لیبرال هم شفافیت و مبارزه با ثروت اندوزی را وظیفه حکومت می دانند.
در کمال تاسف وقتی نتوان به ساختار مناسبی جهت مبارزه با اشرافی گری در ساختار حکومتی رسید وظیفه تک تک آحاد جامعه است که گفتمان اصلی را در فضای واقعی و مجازی، نابودی اشرافیت قرار دهد.
از جمله افرادی که انصافا فعالیت پررنگی در این راستا دارد، سید محمد صدرالساداتی است که به حق گام درستی در جهت بهبود اوضاع برداشته است؛ هرچند مسیر طولانی و سختی در پیش است، اما حمایت و قلم زدن درباره این موضوعات در وبلاگها خیلی مفیدتر و بهتر از صدها مطلب بی فایده یکبار مصرف است.
نامه 53 علی بن ابیطالب به مالک اشتر نصب العین خوبی برای همه است:
《... مبادا هرگز در آنچه که با مردم مساوی هستی امتیازی خواهی! و از اموری که بر همه روشن است، غفلت کنی؛ زیرا به هرحال نسبت به آن در برابر مردم مسئولی و به زودی پرده از کارها یک سو رود و انتقام ستمدیده را از تو باز می گیرند.اگر نفست سرکشی کرد و بر تو چیره شد عذری نزد من نداری...》
امام خمینی(ره ):
«ما یک همچو اسلامی که عدالت باشد در آن، اسلامی که در آن ظلم هیچ نباشد، اسلامی که آن شخص اوّلش با آن فرد آخر همه در سواء در مقابل قانون باشند.» (صحیفه، ج9، ص: 425)
...........
مقام معظم رهبری(نوروز97 ):
مسئلهی عدالت، بنده در چند هفتهی قبل گفتم در بحث عدالت عقبیم؛ عقیدهی من همین است...
این، آن عدالتی که ما دنبالش هستیم و آرزوی ملّت مسلمان است نیست، با آن فاصله دارد.
* روایت واقعی از تبعیض شغلی علیه دختران با حجاب
حجة الاسلام مهدی یار
1⃣ همیشه در منبرها و جلسات تفسیر قرآن ماه مبارک حاضر بود. دختری جوان، موقر، متین و محجبه، روزی یادداشتی به دستم داد، بدین مضمون که بعد از جلسه، جلوی مسجد منتظر بمانم تا سوالی را که دارند با من مطرح کنند.
2⃣ پس پایان جلسه با خانم دیگری که سن بالاتری داشت پیش من آمدند، پس از معرفی فهمیدم خواهر بزرگترش است، پدرشان سالها پیش به رحمت خدا رفته بود و حالا عموی شان سهم ایشان را از منزلی که با پدر آنها شریکی خریده بودند، نمی داد. زندگی به غایت فقیرانه و توام با مشکلات فراوان داشتند.
🔹گفتم با عمویشان صحبت می کنم، چند راهنمایی حقوقی و شرعی نیز ارائه نمودم و قرار شد سند شراکت شان را در جلسه بعد برایم بیاورند تا با بررسی جزییات، بتوانم نظر درست تری بدهم.
3⃣ با چند نفر از دوستان برای صرف ناهار به یکی از رستورانهای سنتی شهر رفته بودیم. یکی از سکو ها را انتخاب کردیم و نشستیم، خانمی که حجاب و پوشش مناسبی هم نداشت با تبلتی در دست برای گرفتن سفارش غذا آمد. سرمان را بالا نکردیم، سفارش را دادیم و رفت. دوستانم از من خواستند تا کنار وسایل بمانم تا بروند برای شستن دست...
4⃣ لحظاتی از رفتن دوستانم نگذشته بود که خانم سالن کار رستوران وارد سکوی ما شد و مقابلم نشست،
- حاج آقا نشناختید؟
+ عذر میخوام بجا نیاوردم..
ناگهان سیل اشک بر صورت دختر جوان جاری شد، حالا که نگاهش میکردم فهمیدم همان دختر محجبه جلسات تفسیر است. شلوار ساپورت، مانتویی تنگ و چهره ای آرایش کرده... باورش برایم سخت بود...
5⃣ حاج آقا از ساعت یازده صبح تا یازده شب اینجا کار میکنم، ۸۰۰ تومن میگیرم، خودتون که وضعمون رو می دونید، تنها نان آور خونه منم، اینجام شرط گذاشتن که اگه از این لباس فرم استفاده نکنیم اخراجمون میکنن و حتی اجازه مانتوی پوشیده رو هم نمیدن... حاج آقا بی چادری و بدحجابی واسم از مردن سخت تره...
و اشکهایش دنبال همدیگر می دویدند...
6⃣ مدیران نئولیبرال و تکنوکرات تسبیح انداز با جای مهر بر پیشانی که درحال "توسعه" دادن کشور هستید تا آنگاه به مقوله عدالت بپردازید..! گیرم به خیالات و آرزوهای خام تان در باب "توسعه" هم دست یافتید، خرمن های ایمان و حیایی که در تندباد بی عدالتی بر باد می رود، چگونه جبران خواهد شد؟ پاسخ اشک های آن دختر جوان را چه کسی خواهد داد؟