مرغ عزا و عروسی


دو شهید سرباز در فاصله ده روز....یکی حسن ارحمی 18 ساله اهل روستایی در اطراف تایباد که در نوار مرزی میرجاوه سیستان و بلوچستان به شهادت رسید و دو شب پیش هم رضا مرادی علمدار در حمله اتوبوسی دراویش به ماموران...
اینها را در کنار شهادت 7 سرباز مرزی میرجاوه در اردیبهشت امسال و 5 سرباز مرزی چالدران در آبان 96 بگذارید. اینها فقط گوشه ای از مظلومیت این قشر است و آمارها به اینجا ختم نمیشود... در همه این حوادث که هرسال تکرار میشود بی تدبیری و بی توجهی به این قشر است. قشری که به زور و با حقوقی بسیار ناچیز آورده شده و نهایتا...
یاد شعری از محمدکاظم کاظمی افتادم که حقیقتا وصف حال درستی است از امروز سربازان...

این پیاده می‌شود، آن وزیر می‌شود

صفحه چیده می‌شود، دار و گیر می‌شود

این یکی فدای شاه‌، آن یکی فدای رُخ‌

در پیادگان چه زود مرگ و میر می‌شود

فیل کج‌روی کند، این سرشت فیلهاست‌

کج‌روی در این مقام دلپذیر می‌شود

اسپ خیز می‌زند، جست‌وخیز کار اوست‌

جست‌وخیز اگر نکرد، دستگیر می‌شود

آن پیاده ی ضعیف ،راست راست می‌رود

کج اگر که می‌خورَد، ناگزیر می‌شود

هرکه ناگزیر شد، نان کج بر او حلال‌

این پیاده قانع است‌، زود سیر می‌شود

آن وزیر می‌کُشد، آن وزیر می‌خورد

خورد و برد او چه زود چشمگیر می‌شود

ناگهان کنار شاه خانه‌بند می‌شود

زیر پای فیل‌، پهن‌، چون خمیر می‌شود

آن پیاده ی ضعیف عاقبت رسیده است‌

هرچه خواست می‌شود، گرچه دیر می‌شود

این پیاده‌، آن وزیر... انتهای بازی است‌

این وزیر می‌شود، آن به‌زیر می‌شود 

  • یه پلاک
  • چهارشنبه ۲ اسفند ۹۶

فراری دادن مغزها


شانزده سال پیش این نابغه ایرانی برای اولین بار در دنیا خودرویی پاک کم مصرف و برقی تولید کرد ... بعضی منافعشان اجازه نداد این پدیده پرسود و ناب برای ایران به تولید انبوه برسد و به اقتصاد و سلامت صدها هزار ایرانی کمک شود ... حالا شانزده سال گذشته و ما خودروهای برقی را وارد میکنیم و هنوز از ایشون و طرحهای جدیدش حمایت نکردند ...

.

ایده های ایشان در کشورهای مختلف طرفدار دارد اما یک دوره ده روزه را بخاطر عشقش به ایران و اعتراض به وضع موجود مشغول اعتصاب غذابود...

 اهل تبلیغ پیج نیستم ، اما کار کوچکی که ما میتوانیم برای اقتصادمان انجام بدهیم حمایت از امثال این نوابغ ایرانی است...

jamshidarianassl  《 اینستاگرام

  • یه پلاک
  • يكشنبه ۲۹ بهمن ۹۶

آخر خط

 ما آدما گاهی فکر میکنیم که یه جورایی به آخر خط رسیده ایم، یعنی ایستگاه آخره . دیگه هیچ امیدی وجود نداره برای ادامه دادن، برای تلاش کردن، برای بهتر شدن ولی شاید فراموش کردیم که امید تنها کوچه ایه که هیچ وقت بن بست نداره.

اگه هنوز نفس میکشیم، اگه چهارستون بدنمان سالمه، اگه قدرت تفکر و تعقل داریم واقعا کفران نعمت نیست استفاده نکردن از این همه فرصت خدادادی؟

گاهی وقتی به آدمایی میرسم که نقصی دارن از دید ما و از عضوی محروم با خودم میگم اون چطور زندگی میکنه؟؟ واقعا چه عاملی بهش امید میده؟ جالبه که نه تنها زندگی روزمره ما رو فقط نداره بلکه دست به یادگیری هنر یا حرفه ای هم شده. عجیب نیست ؟!

آدمی که باید در لبه پرتگاه باشه و در حال سقوط، داره هنوز هم تلاش میکنه، واقعا چرا؟ بنظرم اون از زندگی این رو یاد گرفته که امید مهم ترین سلاح هر فردیه. اگه ازش خوب استفاده کنی مطمئنا با هر وضعیتی که باشی استعدادهات شکوفا میشه و باعث شگفتی همه میشی.

چرا اون آدم مثل ما مدام نق نمیزنه و از اوضاع خودش و اطرافش شکایت نمیکنه. شاید داره خودش رو گول میزنه. آره، حتما ما آدمهای واقع بینی هستیم و اون آدم خیال پردازی، اما این وسط یه سوال میمونه؛ اونم اینکه پس چرا ما پیشرفتی نداریم و اون آدم در حال ترقی...

واقع بینی یا گول زدن خودمون، اسمش رو هرچی میخوای بذاریم، ما رو تبدیل به یک موجود چشم به دست دیگران کرده... موجودی که از دولت میخواد کار براش درست کنه.. از خانواده اش انتظار تامین همه جانبه رو داره... و خیلی چیزای دیگه که مهم ترینش تنبلیه.

بذار بازم از اون آدم بگم، آخه حتی یادآوری همچین آدمایی هم ما رو به وجد میاره و بهمون انرژی میده... اون خواست و شد... براش تلاش کرد... نق نزد... شکست خورد بارها، اما از هدفش دست برنداشت...

ما هم میتونیم کافیه شروع کنیم... زندگی مثل آینه میمونه... ایستگاه آخر که برسی کسی جز خودت رو نمیبینی... یعنی هر اتفاقی افتاده و هر وضعی داشتی باید خودت برای تغییرش دست بکار میشدی...

این کلیپ هم ببینین حتما، خالی از لطف نیست :)

کلیپ آخر خط

  • یه پلاک
  • چهارشنبه ۲۵ بهمن ۹۶

یک خمره پر

در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی؛ پرسشی به ذهن خطور میکند که انقلابی گری تا کجا؟ عده ای نان شان را به نام انقلاب میخورند و اندکی نه در انقلاب زحمتی کشیده اند و نه حتی به مبانی اش معتقد. شاید حتی ندانند که انقلابی کیست و اساسا انقلاب چیست؟ سال میلادی که گذشت جهان شاهد کنار رفتن یا بهتر بگوئیم کودتا علیه  موگابه بود. اما موگابه که بود؟

موگابه شخصی است که علیه استعمارگران به نفع کشورش مبارزه میکند و در نهایت با حمایت مردم به ریاست جمهوری میرسد. اما صندلی قدرت و انتخاب متوالی وی بعنوان رئیس جمهور وی را عملا به دیکتاتوری جلاد تبدیل میکند که دیگر حرف مردم را نمیفهمد. تاریخ از این عبرتها زیاد دارد. قذافی نمونه دیگری است.

به راستی انقلاب و انقلابیون به مثابه کلنگ و تخریب گرانی هستند که باید در ابتدا کاخ ستم را ویران کرده و سپس کنار روند تا افراد منطقی تری برای توسعه کشور قدم گذارند یا قضیه چیز دیگری است؟

تفاوت آن انقلابی که خط انقلاب را گم کرده و یا فراموش با یک دیکتاتور چیست؟

اصلا خط انقلاب چه بوده؟ تغییر و اقدام به نفع مردم یا بهتر بگویم عدالت.

حال بعد از 4 دهه، علی رغم اقدامات و پیشرفتها، اما مشکلات زیادی مردم را گرفتار کرده که البته مشکلات با وجود مسئولین بی تفاوت و افراد فاسد غیرقابل تحمل میشود. امام یک صحبتی دارند که شاید خیلی سیما آن را پخش نکند و آنجا به همین نکته اشاره میکنند که مسئولان خط انقلاب را گم نکنند وگرنه مردم این جماعت را برمیچینند. این طبیعت حکومت و مردم است که وقتی مسئولین بی تفاوت به وظایف و گرفتار در فساد شوند و این موضوع گسترش یابد ملت دیگر تحمل نمیکند و هرکه را بخواهد به زیر میکشد. این هشدار امام یک نگاه درست به انقلاب است. شما میبینید بعد از 4 دهه موگابه در کشور خود، در جایی که برای آن مبارزه کرده توسط حکومت خودش از حکومت خلع میشود و بدتر از همه اینکه مردم از این اقدام خوشحال اند. چرا؟ زیرا امروز او با دیروزش یک تفاوت داشت؛ دور شدن و نهایتا خروج از خط انقلاب.

انقلاب به خودی خود بد نیست، زیرا یک دگرگونی برای بهتر شدن است اما اگر به ضد خود تبدیل شود خطرناکتر از هر دیکتاتوری میشود. چرا که به نام انقلاب میتوان مردم را ضدانقلاب نامید. نمونه اش انقلاب کبیر فرانسه که چندی بعد گیوتین و اعدام های دسته جمعی از آن بیرون آمد.

غرض این است که عملکرد مسئولان و میزان وفاداری به انقلاب شاخصی استوار برای مردم بوده است؛ این در همه جهان صادق است. هر اندازه فاصله از این خطوط بیشتر شود قطعا با پاسخ ملت مواجه خواهد شد.

بهرحال مشکلات قابل حل است، یا حداقل قابل تحمل به شرط تلاش عملی مسئولین و مبارزه با فساد. غیر از این باشد تضمینی وجود ندارد. نگاهی به انقلاب 57 نشان میدهد که همواره انحراف  ذره ذره را میدهد و آنگاه که در تار و پود حکومت جای گرفت دیگر کاری نمیتوان کرد.

جمله ام را با سخنی از شهید بهشتی تمام میکنم که خوب مسئولین در اتاق خود نصبش کنند، بلکه روزی چندبار به چشمشان بخورد که می گفت:

آزادی انتقاد از رهبران» در اسلام دُگم (اصل تغییر ناپذیر) است. 

هیچ حکومتی تحت هیچ عنوانی، تحت شرایط فوق العاده و غیرعادی و به طور کلی تحت هیچ شرایطی حق ندارد آزادی انتقاد از رهبران را از مردم بگیرد. 

چیزهایی هست که فقها می گویند به عنوان اولی واجب است ولی به عنوان ثانوی حرام می شود. 

بعضی چیزها هست که عنوان ثانوی برنمی دارد. 

این هم عنوان ثانوی برنمی دارد. 

یعنی برطبق آنچه که ما از اسلام می شناسیم هیچ حکومتی تحت هیچ شرایطی حق ندارد آزادی انتقاد از رهبران را از دست مردم بگیرد. 

این در اسلام دُگم است. .

رفقا، این مهم است. «ما در شرایط فوق العاده هستیم، با دشمن های مختلف روبه رو هستیم، حکومت نظامی اعلام می کنیم»؛ این در اسلام نیست. 

اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا_صفحه ۱۲۷

باید تا آخر انقلابی ماند. انقلاب یک جرعه اش کافی نیست باید یک خمره داشت و مدام پرش کرد.

  • یه پلاک
  • شنبه ۲۱ بهمن ۹۶

توجیه نکنید لطفا!

عدالت دغدغه همیشگی مردم بوده و هست. اساسا تغییر حکومتها و جابجایی قدرت یک وجه طلب مردم برای عدالت است. چه نام حکومت اسلامی باشد و چه سلطنتی و چه و چه. حتی اگر معصوم هم بیاید کار را بدست بگیرد و عادل نباشد تضمینی برای ماندنش در در راس حکومت نیست چه آنکه علی بن ابی طالب میفرمایند حکومت با ظلم باقی نمیماند ، شاید با کفر بماند ولی با ظلم هرگز. 

حال بعد از 4 دهه که از انقلاب اسلامی گذشته است ، منصفانه است که بپرسیم چه بر سر انقلاب آورده اند؟ چرا ارزشها را وارونه کرده اند؟ سخنان امام خمینی در کجای حکومت عمل میشود؟ بگذارید قدری به عقب برگردیم و کمی از سخنان امام را با اوضاع فعلی مقایسه کنیم.

مساله دیگر, مساله تشریفات حوزه های روحانیت است که دارد زیاد مـی شـود. وقـتـی تـشـریـفات زیاد شد, محتوا کنار می رود. وقتی سـاخـتـمـانها و ماشینها و دم و دستگاهها زیاد شد, موجب می شود بـنـیـه فـقهی اسلام صدمه ببیند; یعنی با این بساطها نمی شد شیخ مـرتـضی و صاحب جواهر تحویل جامعه داد. این موجب نگرانی است. 

امروز آیا نگرانی امام به جا نیست؟ مراجع معظم تقلید در قم، از کجای جامعه حرف میزنند؟؟ قرآن مطلا رونمایی کردن کجای اسلام را تقویت میکند در حالی که برخی نان شب ندارند تا بخورند. مگر نه این است که شهید مظلوم بهشتی می فرمودند: اگر بنا باشد به مسائل مردم بی توجهی کنیم شاید چند صباحی ما عمامه به سرها را مردم تحمل کنند اما دیری نمی پاید که ملت به خشم آمده و همه چیز کن فیکون میشود.

مرجع محترمی که کلی دم و دستگاه و امکانات را به خدمت گرفته ای،اینها در کدام جهت است؟ آیا آن مرجعی که در ماشین باکلاس و آنچنانی مینشیند و بعد دم از اقتصاد مقاومتی و بهبود معیشیت و حتی دین و خدا میزند حرفهایش قابل قبول است؟ مردم را با اعمال تان به دین دعوت کنید وگرنه خطابه و وعظ صرف را عمروعاص هم انجام میداد.

امروز عافیت طلبی در حوزه علمیه در اکثر سطوح به جایی رسیده که قدمی برای تحقق عدالت برنداشته و فقط هشدار و تذکر میدهند؟

آقایان چندسال است که میگویید سود بانکی و چه و چه ربوی است؟ خب چه کار کردید؟ آیا دولت و مجلس و مسئولین را وادار به تغییرات به نفع مردم کردید؟ اینکه که ما حرف بزنیم و از مسائلی بگیم که اظهر من الشمس است را یک دیپلمه هم میتواند انجام دهد، اما مسئولیت شما تغییر به نفع مردم است.

آقایان ممکن است بگویند خیلی از امکانات و این دم و دستگاهها قانونی و مشروع است. اما ظاهرا باید یکبار دیگر صحیفه را بخوانند تا بفهمند امام ره حتی امکانات مشروعی که از حد بگذرد و زیاده روی باشد را اشکال اساسی روحانیت میداند. دیگر قضاوت با شما!

حال دکتر رحیم پور طی یک سخنرانی اعلام کردند که منصور نظری ها و جنبش عدالت خواه شیراز هزینه های رسیدن به عدالت اند و عدالت هزینه دادن دارد. اینکه عدالت هزینه دادن دارد و باید برای رسیدنش هزینه داد درست، اما آقای رحیم پور نگفتید که چرا مدام مردم باید هزینه بدهند؟ چرا طلاب و حوزه علمیه قم اقدامی در این راستا نمیکند؟ چرا خودتان کاری نمیکنید؟ چرا همواره افرادی که پشتوانه ای جز خدا ندارند باید کاری کنند؟

خودمان را گول نزنیم، شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت راحت است چرا که توپ را به زمین دیگران می اندازی و خودت تماشاچی میشوی. قدری تفکر... قدری درنگ...

آخر اگر حتی مستقیم هم اقدامی نمیکنید حداقل حمایت شان کنید، شماهایی که تریبون دارید و دم و دستگاه... یا لااقل اینطور توجیه نکنید ظلم به ایشان را...

کلیپ را هم ببینید :اظهارات رحیم پور ازغدی

  • یه پلاک
  • دوشنبه ۱۶ بهمن ۹۶

🌟حکایت عجیبیست
رفتار ما آدم ها را خدا می بیند و فاش نمی کند.
مردم نمی بینند و فریاد می زنند.

🔊 می خواهم اینجا از
👀 دیده ها و
👂شنیده ها و
📚خوانده هایم
بنویسم.