کف خیابان

این تعطیلی و فیلتر فعلی شبکه های اجتماعی هر چی نداشت برای بلاگی ها فکر کنم خیلی هم بد نشد، حداقل اش ما یه سرپناه مجازی داریم :)

اما بعد...

اعتراض و شکوه حق مردم هر کشوریه و اصلا در این اختلافی نیست، موضوع سر این است که چه روشی برای رسیدن به خواسته هامان پی بگیریم؟

در ساختار قانونی کشور آمده است:

مطابق قانون اساسی «تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است» این حق یکی از حقوق بنیادین مردم است که در فصل سوم قانون اساسی با عنوان «حقوق ملت» به رسمیت شناخته شده است و تدوین کنندگان قانون اساسی به عنوان نمایندگان مردم خود را مکلف به تصویب این حق جهت تضمین آن در اصل ۲۷ قانون اساسی دانسته اند.

پس قانون با ضوابطی است را پذیرفته که مردم میتوانند اعتراض و راهپیمایی نمایند.

اما روش و پروسه ی پیش بینی شده در ایران چگونه است؟

اعلام راهپیمایی یک هفته قبل از برگزاری کتبا به وزارت کشور

درخواست به صورت حضوری داده شود و مدارک لازم ارائه شود. همچنین به سوالاتی پاسخ داده می شود.

 ابتدا اینکه موضوع راهپیمایی یا اجتماعی و هدف از برگزاری آن چیست و اینکه تاریخ برگزاری و ساعت آغاز و پایان آن چه زمانی است و اینکه مسیر راهپیمایی و ابتدا و انتهای آن کجاست.

محل سخنرانی و قرائت قطعنامه و مشخصات کامل مسئولین اجرایی و انتظامی مراسم با معرفی نامه کتبی از گروه مربوطه از دیگر موارد ذکر شده است. همچنین یک نسخه از قطعنامه کتبا باید ارائه شود.

طبق ماده 31 همان قانون نماینده رسمی گروه موظف است تعهدی مبنی بر عدم حمل سلاح و عدم اخلال نسبت به مبانی اسلام و امنیت به وزارت کشور تسلیم کند. 

این هم از پروسه ی کار!!!!

حال بر می گردیم به خط اول داستان، یعنی فرض کنید شما کارگران معدن یورت بوده و یا کارگر کارخانه اراک  هستید و به مواردی معترض بوده و در واقع کارد به استخوان تان رسیده است یا بهتر بگوییم رسانده اند!

 ابتدا به مسئولین دم دستی رجوع کرده تا مشکل حل شود. آنها هم وعده ای می دهند و می رود تا چند ماه بعد...

سپس نا امید از آنها به مسئولین شهری مانند امام جمعه، فرماندار، شهردار و مسئولین اداره کار و هرکه را که اندک احتمالی میدهی می روی.

آنها هم یا میگویند به ما مربوط نیست یا اینکه وعده ای می دهند که خودشان به توخالی بودنش بیشتر از شما اعتماد دارند. و این آخری ها البته ممکن است کتک تان هم بزنند که آخر کارگر و اعتراض!! یعنی چه؟

شما که از همه جا ناامید میشوید نامه ای به مسئولین مربوطه نوشته و از آنها استمداد می طلبید که آن نامه  البته می رود ؛ ولی در پیچ و خم اداری گم می شود.

حال شمائید و انبوه مشکلات، از نداشتن 10 هزار تومان هزینه ناچیز درمانی تا حتی لقمه نانی حلال در سفره!

اینجاست که وقتی وعده ی یک مسئول بلندپایه که بعد از نابود شدن معدن به آنجا می آید را در واقع ماله کشی بر قتل می دانید! بله قتل، چرا که می توانستند کمک کنند و نکردند، این را من نمیگویم بلکه آن کارگر به در بسته خورده میگفت.

حال همه را ضربدر تعداد ایرانیان کرده،ضربدر تعداد مسائل و مشکلات، ضربدر تعداد وعده های توخالی،ضربدر تعداد شکایات مردم که معلوم نیست چه شده، و همین طور مطالبات طلبکاران بانکی از موسسات قرض الحسنه کنید.

آیا راهی وجود دارد که اعتراض کنی؟ با آن ساختار عریض و طویل تظاهرات که قطعا نمیتوان کاری کرد چرا که سانسور می شود؛ مرگ بر گرانی...

چاره ای نمی ماند که با همه گرفتاری ها صدای خود را در خیابان آزاد کنی و مردم دیگر را همراه...

شاید کسی تظلمت را بشنود.

+ قطعا تخریب اموال عمومی را کسی تایید نمیکند

+ اما چیزی که این وسط گم شده حل مشکلات مردم است؛ آنچه که نمود پیدا کرد دوباره وعده و وعده و وعده....


  • یه پلاک
  • سه شنبه ۱۲ دی ۹۶

یه جستجوی ساده

📝 خوشحالی دشمن و ناامیدی مردم را کجا جستجو کنیم؟ | میثم جوکار



🔹 اگر مسئله ناامیدی مردم بود باید فکری جدی برای این همه ناکارامدی و پَلشتی که مردم با پوست و گوشت و استخوان درک می‌کنند، می‌شُد، اما مسئله امنیت و ثبات و آرامش است و کاری اساسی برای رفع مشکلات نمی‌شود.


🔸 خوشحالی دشمن را نباید در تیترهای خبری بی‌بی‌سی جستجو کرد، او کار خبری حرفه‌ای خودش را می‌کند، خوشحالی دشمن را در اتفاقاتی جستجو کنید که به واقع و حقیقتا منافع دشمن را روی زمین تأمین می‌کند، مثل برجام!


🔹 خوشحالی دشمن در این است که کاتسا را تصویب می‌کند و سران مملکت می‌گویند؛ این تحریم‌ها جدید نیست.


🔸 خوشحالی دشمن در این است که می‌بیند میان درد و مشکلات عجیب مردم، نمایندگان مجلس فکر حقوق و مزایای خود هستند و ذره ذره امید مردم را پودر می‌کنند و اراده جدی برای مبارزه هم نیست.


🔹 خوشحالی دشمن از ناامیدی مردمی است که می‌بینند مسئولان فیشها و املاک نجومی می‌گیرند، اما نه تنها کسی با آنها برخورد نمی‌کند که گفته می‌شود: اینها زیاد نیستند.


🔸 خوشحالی دشمن از ناامیدی آن کارگر معدن بدبختی است که حقوق ماهیانه‌اش ۸۰۰ هزار تومان است و همان را هم بهش نمی‌دهند و همزمان می‌بیند که مدیران این مملکت -تازه آن ساده زیست‌هایشان- ۲۰ میلیون به بالا حقوق می‌گیرند.


🔹 دشمن را احمق نپنداریم که از عدالتخواهی و بیان مشکلات خوشحال می‌شود، دشمن از خفه کردن صدای دادخواهی و باز شدن فضای لفت و لیس مسئولان که نتیجه‌اش چیزی جز ناامیدی مردم نیست، خوشحال می‌شود.

  • یه پلاک
  • جمعه ۸ دی ۹۶

16 آذر

به جرات میتونم بگم دانشجویی شیرین ترین دوران زندگی ام بوده. دورانی که غذای سلفش یک داستان، مسئولین بی بخارش سر دیگر آن، کلاس هایش یک طرف دیگر و مهم تر از همه اساتیدش طرف دیگر قضیه بودند.

از شیوه های کذا و کذای نمره گرفتن از استاد تا کنسل کردن کوییزهای بیخود و با خود، از غذای سلف که می رفت تا انقراض دانشجویان را سبب شود و صد البته از قیمت مناسبش!!!!! از کلاسی که سقف اش ترک و دیوارش نم داشت و اصلا انگار در خود سومالی در حال تحصیل بودیم... و از مسئولینش که یا نبودن در اتاق شان... یا همش جلسه بودن... یا با دانشجو کاری نداشتن، آخر آنها مسئول دانشگاه بودند نه مسئول دانشجویان!!

بگذریم... همه تلخ و شیرین دانشجویی ، بوم رنگی از زندگی بود که حقیقتا رنگ زیبایی داشت. این وسط 16 آذر بهانه خوبی شد تا در این اوضاع و احوال کمی به دانشجوها بها دهند...

از اینکه رییس جمهور به سیستان سفر کردن که حواشی هم کم نداشت... از آن طرف بعضی برنامه های بی خود دانشگاه ها برای بزرگداشت روز دانشجو که بیشتر سبب کوچک داشت دانشجو بود تا تقدیر دانشجویان...

و این آخری دیگه خیلی عجیب بود. شاید هم عجیب نبود و من فک میکنم عجیبه. قضاوت با شما.

⭕️پاسخ های جالب عابران خیابان 16 آذر به یک خبرنگار


سال 88 یک خبرنگار سوژه جالبی را انتخاب کرد. او در میان عابران خیابان 16 آذر می پرسید علت نامگذاری این خیابان چیست؟ برخی از پاسخ ها را می خوانید:

  • یه پلاک
  • دوشنبه ۲۷ آذر ۹۶

تقسیم گروهان

ما رو به 4 گروه تقسیم کردن تا گروهان ها رو تشکیل بدن. از اونجایی که من با دوستام اومده بودم خیلی دوس داشتم تا با هم در یک گروهان بیفتیم. پس با هم رفتیم در یک صف و از اونجا ما رو به سمت آسایشگاه سربازا بردند. هر گروهان 2 آسایشگاه داشت که بر اساس جمعیتی که میفرستادن تو آسایشگاه نفرات گروهان ها رو تعیین میکردن. خلاصه دوستان ما در صف چهارم و پنجم قرار گرفتن و من که مطمئن بودم با حساب و کتاب خودم حتما در گروهان اونها می افتم در همون صف ششم موندم. خلاصه نوبت رسید به صف پنجم. اولین رفیق ما رفت توی آسایشگاه دومی که مربوط به گروهان شهادت بود. بعدش اعلام کردن که آسایشگاه پر شده. نوبت رسید به صف پنجم و بقیه رفقای ما هم رفتن تو آسایشگاه اولی گروهان شهادت. داشت نوبت به منم می رسید که ناگهان تیر غیب زده شد.

یکی از این فرمانده ها اومد از صف ما 7 نفری رو با خودش برد که منم جزء شون بودم. می بینید بدشانسی رو :(

خلاصه سرتون رو درد نیارم؛ ما رو بردن و یه صف جدا تشکیل دادن تا کم و کسری سایر گروهان رو کامل کنن. من نفر پنجم بودم. 4 تای اول رو فرستادن گروهان ایثار. نفر آخر صف در رفت و خودش رو رسوند به گروهان شهادت... من و یه بنده خدا دیگه رو هم دادن به یه گروهان دیگه :| 

حالا افتادیم تو گروهان جهاد و القصه دوباره تقسیم شدن...

  • یه پلاک
  • جمعه ۲۴ آذر ۹۶

تلکه

(1) در کتاب بحارالانوار از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است که فرمود:
«خدا لعنت کند رشوه گیر و رشوه پرداز و کسی را که دلال میان آنها است؛ از رشوه گرفتن دوری کنید که این کار بمنزله کفر محض است و شخص رشوه خوار از رحمت خدا بدور می باشد».
 عن علی (علیه السلام): قال رسول الله (ص): «اخذ الامیر الهدیة سحت و قبول القاضی الرشوة کفر» 
 هدیه گرفتن زمامدار و رئیس از دیگران حرام است و رشوه گیری حاکم شرع و قاضی، کفر است.» 

(2) هنگامى که امیر مومنان علی علیه السلام از خیانت ابن هَرمَه(مأمور بازار اهواز) اطلاع پیدا کرد، به رفاعه(حاکم اهواز) نوشت: وقتى که نامه ام به دستت رسید، فورا ابن هرمه را از مسئولیت بازار عزل کن ، به خاطر حقوق مردم ، او را زندانى کن و همه را از این کار با خبر نما تا اگر شکایتى دارند، بگویند. این حکم را به همه کارمندان زیر دستت ، گزارش کن تا نظر مرا بدانند. در این کار، نسبت به ابن هرمه نباید غفلت و کوتاه شود و الاّ نزد خدا هلاک خواهى شد و من هم به بدترین وجه تو را از کار برکنار مى کنم ، و تو را به خدا پناه مى دهم از این که در این کار، کوتاهى کنى .

اى رفاعه ! روزهاى جمعه ، او را از زندان خارج کن و سى و پنج تازیانه بر او بزن و او را در بازار بگردان ، پس اگر کسى از او شکایتى با شاهد آورد، او و شاهدش را قسم بده ، آن وقت ، حق او را از مال ابن هرمه بپرداز، سپس دست بسته و با خوارى او را به زندان برگردان و برپایش زنجیر بزن ، فقط هنگام نماز زنجیر را از پایش در آور و اگر براى او خوردنى و نوشیدنى و یا پوشیدنى آوردند، مانع نشو و به کسى هم اجازه نده که بر او داخل شود و راه مخاصمه و طریق نجات را به او بیاموزد و اگر به تو گزارش رسید که کسى در زندان چیزى به او یاد داده که مسلمانى از آن ضرر مى بیند آن کس را مى زنى و زندانى مى کنى تا توبه کند و از عمل خود پشیمان شود.

اى رفاعه ! همه زندانیان را براى تفریح به حیاط زندان بیاور غیر از ابن هرمه را، مگر آن که براى جانش ، بیمناک باشى که در این صورت او را با زندانیان دیگر به صحن زندان مى آورى ، اگر قدرت بدنى دارد هر سى روز، سى و پنج شلاّق بر بدنش مى زنى و قضیه را براى من بنویس و نام جانشین او را هم گزارش کن و حقوقش را قطع کن.


(3) گزارش سازمان شفافیت بین المللی در زمینه فساد مالی کشورها در سال ۲۰۱۶ میلادی نشان می دهد که ایران در این جدول در رتبه ۱۳۱ قرار دارد. افغانستان نیز در میان ۱۰ کشور آخر این جدول و رتبه ۱۶۹ را دارد.

(4) در ایران و بر اساس ماده ۲۸۶ مقرر داشته اگر فساد اقتصادی به دلیل وسعت اخلال و شبکه‌سازی، در حکم افساد فی‌ الارض باشد، مفسد به اعدام محکوم می‌شود. 

(5)  کمیته ضدارتشای مالزی به گفته کمیته‌ای «مستقل، حرفه‌ای و شفاف» در زمینه مبارزه با انواع جرائم مرتبط با رشوه است که در سال ۲۰۰۹ میلادی بر اساس قانون جدیدِ ضدارتشا تشکیل شده است. حداکثر ۲۰ سال زندان و پرداخت غرامتی معادل ۵ برابرِ میزان رشوه مجازاتی است که این قانون برای متخلفان در نظر گرفته است.تا سال ۲۰۰۶ میلادی، ۱۲ بانکدار در ویتنام اعدام شدند. 

توصیه میکنم مستند تلکه را حتما تماشا کنید. هرچند این مستند به تمام ابعاد فساد و رشوه نپرداخته و گزینشی عمل کرده، اما همینکه جرات کرده به همچنین موضوع مهمی بپردازد جای شکر دارد.

اینکه چرا امروز کار ادارات دولتی به جایی رسیده که برخی بی پرده درخواست رشوه (شیرینی)می کنندخود سوال مهمی است؟؟

اینکه قوه قضائیه تاکنون چه کرده و اساسا ایا ساز و کار مناسبی برای مبارزه با فساد دارد سوال مهم دیگری است؟ هرچند آماری که در قسمت (3) ارائه شده خود گویای میزان موفقیت!!! این قوه است.

مبارزه با فساد در کشورهای دیگر هم وجود دارد، اما باید پرسید چگونه ما مبارزه میکنیم که آمار فساد بالاست و چگونه آنها عمل میکنند که فسادشان از ما کمتر است؟

رفتار مولا علی الگوی مناسبی است. بند (2) به خوبی گویای رفتار ایشان با تخلفات اداری است. رفتاری که مسامحه نمیپذیرد و برخلاف برخی که امروز مبارزه با فساد را آبروریزی برای کشور میدانند و سعی در سرپوش گذاشتن و پرورش دزد دارند، دست خلافکار را هرکه باشد قطع میکند خواه حتی حسن و حسینش باشند.

آن دوحدیث بیشتر از اینکه نقل سخن باشد، نقل هشدار و اخطار است. اخطار به کارگزاران و قضات محترم که در تنظیم رفتار با مردم مراقب باشند. انسان به لحظه ای کافر شده و به دین محمد (ص) از دنیا نمی رود خواه در این دنیا هزاران عنوان رنگی به اسم خود چسبانده باشد و عده ای برایش دولا و راست شوند.

+ پیشنهاد میکنم مستند را ببینید و اگر خودتان هم نمونه هایی دارید برام بنویسید.

  • یه پلاک
  • چهارشنبه ۲۲ آذر ۹۶

🌟حکایت عجیبیست
رفتار ما آدم ها را خدا می بیند و فاش نمی کند.
مردم نمی بینند و فریاد می زنند.

🔊 می خواهم اینجا از
👀 دیده ها و
👂شنیده ها و
📚خوانده هایم
بنویسم.