۴۸ مطلب با موضوع «روزنوشت» ثبت شده است

روز طبیعت

 

🔺 سه شنبه های تمیز
🔹گروهی از طلاب که در ساحل بابلسر برنامه های فرهنگی اجرا می کنند، سه شنبه ها همراه مردم ساحل را تمیز می کنند. عالیه...

روز طبیعت مراقب طبیعت باشیم.

●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○

♻️ طرح به فرزندی پذیرفتنِ یک بزرگراه!
💡 ایده‌ای برای پیاده‌سازی در ایران برای کمک به سلامت و نظافت محیط زیست

وقتی ساکنان کلفرنیای شمالی می‌خواهند به مسجد صبا بروند، تابلویی با عنوان «SABA ISLAMIC CENTER» در میانه‌ی بزرگراه شرقی-غربی ۲۳۷ خودنمایی می‌کند. اگر به مکان فلش مشکی‌رنگ در عکس دقت کنید، بالای تابلو نوشته شده «ADOPT-A-HIGHWAY» یا «به فرزندی پذیرفتنِ یک بزرگراه».

این طرح بدین معناست که مرکز اسلامی صبا، پاکسازی دوره‌ای قسمتی از این بزرگراه و تمیزسازی آن از آشغال و زباله را بر عهده گرفته است. بطور خلاصه برای اینکه گروه‌تان سرپرستی بخشی از یک بزرگراه را بر عهده بگیرد، ابتدا باید قسمتی از یک بزرگراه را انتخاب و از طریق وزارت حمل و نقل فرم‌های مربوطه را پر کنید، سپس یک مامور محلی با شما ارتباط می‌گیرد تا مراحل کار و جزئیات را شرح دهد. اگر بخواهید مثل این عکس، نام گروه‌تان بر روی تابلو بخورد باید مبلغی را بپردازید. هر گروه حداقل بایستی ۴ بار در سال دستکش و جلیقه‌های با رنگ روشن و متمایز کننده بپوشد تا اقدام به جمع‌آوری زباله و آشغال بوسیله‌ی کیسه‌های مخصوص نماید. در انتها بعد از هر بار پاکسازی، یک کارت گزارش را پر می‌کنید که چه کارهایی انجام داده‌اید و چه مقدار زباله جمع کرده‌اید.

طبق اعلام سایت رسمی، این طرح توانسته ۶۰ هزار مایل بزرگراه را پاکسازی کرده و ۴۸ هزار بسته زباله معادل با ۳۰۰ هزار پوند جمع‌آوری نماید.

برخی مراکز اسلامی در امریکا، برای نشان دادن حسن نیت خود در جو اسلام‌ستیزانه‌ی سال‌های اخیر، چنین کاری را انجام می‌دهند تا به رهگذران بگویند همسایگان مسلمان‌شان به فکر بهداشت و سلامت محیط زندگی خود هستند. انگیزه‌ی دیگر، عمل به دستورات اسلام در قبال بهداشت و نظافت است، چنان که یکی از مراکز اسلامی امریکا، حدیث زیر را سرلوحه‌ی اقدام خود قرار داده:
“And removing a harmful thing from the path is a charitable act.”
“و برداشتن یک شیء مضر از مسیر، مصداقی از صدقه دادن است”

● K1inUSA

  • یه پلاک
  • چهارشنبه ۱۳ فروردين ۹۹

بیشترین سوال

✅ماجرا از آنجا آغاز شد که دوستی جامعه شناس گفته بود بیشترین سوالی که از او می شود این است که «آخرش چی میشه؟»

حالا برای ما بنویسید چه تخصصی دارید و بیشترین سوالی که از شما میشود چیست؟

✅حالا بخشی از پاسخ های بسیاری که  داده شده را اینجا تجمیع می کنم. شغل ها را فعلا  ننوشتم تا شما ابتدا حدس بزنید. بعدا شغل ها رو هم میذارم. 

● ؟ هستم؛
دکتر کی میاد

● ؟ ام ؛
اینا پخش میشه؟

● ؟ ؛
راسته این داروها همه اش از گچه؟

● ؟ ؛
درآمد شما واقعا چقدره؟

● ؟ ؛
یعنی میری در خونه ها در میزنی؟

● ؟ ؛
کنون بهتره یا نیکون؟

● ؟ ؛
حالا من رو میشناسی؟

● ؟ ؛
نُه رو، ده می دید؟

● ؟ ؛
اگه راست میگی بگو من چه شخصیتی دارم؟
راسته که ؟ همه خودشون دیوونه هستند؟

● ؟ ؛
 این گوشی من پر شده چجوری فضا خالی کنم؟

● ؟ ؛
اینا کِی میرن؟

● ؟ ؛
قیمتها کی میاد پایین؟

● ؟ ؛
سعدی بزرگتر بود یا حافظ؟

● ؟ ؛
 یعنی الان ماشین رو بلدی فول تعمیر کنی؟

● ؟ ؛
ماهی و ماست بخورم چیزیم نمیشه؟!

● ؟ ؛
مگه مرد هم ؟ میشه؟

● ؟ ؛
میشه این دیوار رو جابجا کرد؟

● ؟ ؛
فیلتر شکن خوب چی سراغ داری؟

● ؟ ؛
تکلیف این مملکت چی میشه؟

● ؟ ؛
ملک میره بالا؟

● ؟ ؛
میتونی اسم من رو به خط میخی بنویسی؟

● ؟ ؛
این فلسفه که می خونی بدرد چی می‌خوره؟

● ؟ ؛
آشنا داری پارتی بازی کنیم؟

● ؟ ؛
یعنی الان فیلم خارجی میبینی، میفهمی؟
بگو ببینم این کلمه چی میشه؟

● ؟ ؛
میشه ایکس باکس بازی کنم؟

● ؟ ؛
تاحالا پرونده قتل داشتی؟

● ؟ ؛
گوشی فلانی رو میتونی هک کنی؟
با دو تومن لپتاپ چی بخرم؟

● ؟ ؛
یعنی میدونی من به چی فکر می کنم؟

● ؟ ؛
ماهواره ها کجا هستند؟
این موشکها واقعا کار خودمونه؟

● ؟ ؛
ویندوز هفت بهتره یا ده؟

● ؟ ؛
حالا درآمدش کافی هست؟

● ؟ ؛
دکل موبایل سرطان زاست؟

● ؟ ؛ 
چقدر احتمال داره اصلا دیگه بهوش نیام؟

● ؟ ؛
این پسته های روی حلوا واقعا پسته است؟

● ؟ ؛
شماره مهناز افشار/گلزار رو داری؟

● ؟ ؛
میتونی الان روی سرت بایستی؟

● ؟ ؛
چکار کنیم بچمون پسر بشه؟

● ؟ ؛
اینا چجوری اختلاس می کنند؟

● ؟ ؛ 
راسته سوسیس کالباس از گوشت گربه س؟

● ؟ ؛
این گل ما چشه؟!

● ؟ ؛
کار ملکی هم می کنید؟

● ؟ ؛
میشه این داروهای بابامم تو دفترچه بچه بنویسی؟


و بسیاری پاسخ های دیگر.

✅بیشترین که نه ولی عجیب ترین:
کارش مهندسی حوزه سازه های دریاییه، بعد یکی ازش پرسید رنگ خاصی استفاده میشه که زنگ نزنه سکو نفتی؟ گفتش آره. پرسید تو ایران گیر میاد؟  گفتش  آره. گفت برا در توالتمون میخوام اخه پایینش هی آب میپاشه میپوسه!

  • یه پلاک
  • سه شنبه ۵ فروردين ۹۹

میزان رای ملت است


 یکی دو ماه قبل از ماجرای 14 اسفند ۵۹ خدمت امام رفته بودم. عرض کردم: «آقا من به عنوان یک مقلد از شما سوال میکنم. شما آقایان بهشتی و هاشمی و خامنه ای  را خیلی خوب می شناسید. اینکه در مقابل آنها از آقای بنی صدر  دفاع می کنید برای من سنگین است.»
امام فرمودند: « من به بنی صدر رای ندادم و از او دفاع نمی‌کنم. برای من بنی صدر مهم نیست؛ برای من آن یازده میلیون انسانی مهم‌اند که به بنی صدر رأی دادند.» 

بعد سه بار تکرار کردند: «شما مطمئن باشید روزی که بفهمم آنها رأیشان را پس گرفته اند من هم هرچه به او داده‌ام پس می‌گیرم.»
امام مدتی بعد در ۱۵ اسفند ۵۹ در سخنرانی مهمی فرمودند: "اگر آقایان اصلاح نشوند به هر کس هرآنچه داده‌ام پس می‌گیرم."


📚«برای تاریخ می گویم»
خاطرات محسن رفیق دوست

● پی نوشت مهم:

بچه ها به راحتی وعده های پوچ را از چهره های سیاسی یاد می گیرند!

 


 

  • یه پلاک
  • چهارشنبه ۳۰ بهمن ۹۸

نامه ای برای یک کارنامه

یادم میاد امتحان که داشتیم استرس عجیبی همه وجودمان رو فرا می گرفت از اینکه اگرچه بعضی از درسها نقطه قوت اند اما امان از نقاط ضعف. مثلا برای من فیزیک و ریاضی همیشه عذاب بود. اما شاید واقعا نیاز به دلداری داشتیم. اینکه لازم نیست یه نفر عالم دهر همه چیز باشد و کافی است دنبال علاقه اش برود و اساسا همین تمایزات باعث شکوفایی استعدادها میشود. نامه ی یک مدیر مدرسه در آلمان به والدین در آستانه امتحانات واقعا جالب و البته قابل تقدیر است که آن بعد اصلی و متمایز دانش آموزان را گوشزد میکند.

📜نامه یک مدیر مدرسه در آلمان به والدین در آستانه امتحانات 

والدین عزیز

امتحانات فرزندان شما نزدیک است. می دانم که همه شما امیدوارید که بچه شما از عهده آنها به خوبی برآید. اما لطفا به این فکر کنید که از بین دانش آموزان در امتحان هنرمندی وجود دارد که نباید لزوما چیزی از ریاضی بداند. یا یک کارآفرینی وجود دارد که تاریخ ادبیات انگلیسی برای او اهمیتی ندارد. یا یک موسیقی دان که نمره شیمی برای او اهمیتی ندارد.

 اگر فرزند شما نمره خوبی کسب کند، که چه عالیست! اگر نه، لطفا اعتماد به نفس و کرامت را از او نگیرید. به فرزندتان بگوئید که مشکلی نیست. این تنها یک امتحان است. فرزند شما برای چیزهای بزرگتری ساخته شده است. به او بگوئید که به او عشق می ورزید و او را بخاطر نمراتش سرزنش نمی کنید. خواهید دید که فرزند شما دنیا را فتح می کند. تنها یک امتحان یا یک نمره بد استعداد او را از او نمی گیرد. لطفا اینطور تصور نکنید که تنها پزشکان و مهندسان خوشبخت ترین انسان های روی زمین هستند. 

با درود
مدیر مدرسه

  • یه پلاک
  • شنبه ۲۶ بهمن ۹۸

بدحجابِ انقلابی

یکی از دوستان تماس گرفت که خانمی تمایل دارد در منطقه بشاگرد درمانگاه بسازد و دنبال یک گروه جهادی است. 
در محل کار و شرکت خیّر وعده کردیم. خانمی 30 تا 35 ساله که به جهت حجاب از کارمندهایش بدتر بود به استقبالم آمد. به دل گفتم آخه من به اینجا چه کار؟!
معطل نکردم؛ از بشاگرد گفتم. اینکه فلان روستا خوابگاه نیاز دارد و ... که پرید میان صحبتم: "راستش من تمایل دارم در روستای اهل سنت یک درمانگاه یا مدرسه بسازم" 
در دلم گفتم ای داد بیداد. بازهم ژست های روشنفکری. گفتم مختارید اما چرا؟ خیلی ساده گفت: "به دو دلیل. اول اینکه شیعه باید به اهل سنت محبت کند و دوم هم اینکه بسیاری ازین تکفیری ها از مناطق سنی نشین فقیرند. اگر ما کمک کنیم، تکفیری ها کمتر می توانند آنجا فعال شوند." احتمالن حیرت من در آن لحظه حدس زدنی است. 
گذشتیم. تا اینکه گفت: "راستش ماجرا فقط همین هم نیست. من احساس می کنم حقی گردنم است." با تردید از گفتن یا نگفتن ادامه داد: " مدتها پیش فرصتی پیش آمد کربلا روم. از سفر که برگشتم خواب عجیبی دیدم. یک نفر در خواب اسم دو نفر نیازمند را آورد که لازمست توسط من عازم کربلا شوند. هر دو را می شناختم. صدایشان زدم و ماجرا را شرح دادم؛ که یکی از آنها با اشاره به دیگری گفت فلانی اهل سنت است و کربلا نمی رود. گفتم اشکال ندارد. هر طور خواستید خرج کنید...پول را دادم و هردو اتفاقن راهی کربلا شدند... نمی دانم در کربلا چه گذشت اما هرچه بود نفر دوم شیعه برگشت."
حرفی نمانده بود؛ جز شگفتی و بهجت درونیم.
اجرائی تر سخن گفتیم تا اینکه رسیدیم اینجا: "من از روزی که این شرکت تولیدی را تاسیس کردم با همکاران عهد بستیم 3 درصد درآمد شرکت -و نه سود- را خرج کار خیر کنیم."
در ادامه از قرار دیدنی شان گفت: " با همکارها قرار گذاشتیم که این کارخیر جمعی است. همه با هم شریکیم. این بچه ها می دانند که هرچه بیشتر کار کنند، بیشتر به دیگران کمک می کنند. همین قرار باعث شده با انگیزه بیشتری کار کنند." عجب؛ یک کار خیر جمعی و روش اخلاقی و انسانی برای رشد بهره وری در تولید.
بیرون از شرکت با خودم گفتم:"اگر بدحجابی نقص است، ظاهرگرایی هم نقصی بزرگی است. چه بسا امثال این خانم که از امثال من متدین ترند و انقلابی تر"
برای قضاوت بدحجابی لازم نیست نقص را نبینیم؛ اما به داشته ها و شاخص های مهمتر آدمها توجه کنیم... جامعه ما متدین است.

 

+ به روایت محسن مهدیان

  • یه پلاک
  • سه شنبه ۲۲ بهمن ۹۸

🌟حکایت عجیبیست
رفتار ما آدم ها را خدا می بیند و فاش نمی کند.
مردم نمی بینند و فریاد می زنند.

🔊 می خواهم اینجا از
👀 دیده ها و
👂شنیده ها و
📚خوانده هایم
بنویسم.