اگر امروز خبر پیشرفت دوست تان یا یکی از اقوام تان را در مدرسه بشنوید و یا خبردار شوید که دوست تان طرح جالبی را ارائه کرده؛ برای کمتر کسی مثل شما پیش می آید که بگویید: عجب مدرسه ای!! چه معلمانی!!
بلکه همه بر این عقیده اند که او خود تلاش کرد و به این درجه علمی رسید. واقعیت این است که نظام آموزشی کشور نتوانسته افراد را پرورش علمی دهد، بلکه در مواقعی بر ضد آن هم عمل کرده و به گونه ای استعدادها را سرکوب کرده است. حتی جای تعجب نیست که خروجی مدارس چیزی به جز دو صف دانش آموز ضعیف و قوی نیست که با اعدادی از هم جدا شده اند.
ما در اینجا قصد نداریم با آوردن مثال هایی از کشورهای دیگر؛ بگوییم که ما هم باید مدل علمی آنان را پی بگیریم بلکه قصد داریم تا همه را متوجه ساخت یک مدل بومی آموزش و پرورش کاربردی کنیم.
نمونه جالب کشور فنلاند است، کشوری که اصلا امتحان ندارد و صرفا در پایان دبیرستان یک آزمون جامع دارد. کمترین ساعت آموزشی با بیشترین بازدهی به همراه تجربه ، تفریح و اکتشاف. بودجه آموزشی اش هم جالب است؛11/1میلیارد دلار، چرا که آنان آموزش را هزینه نمی دانند بلکه سرمایه گذاری تلقی می کنند.
کشور ما اما دارای ساختار فشلی آموزش و پرورش است، خودتان تجربه کرده است و یا در حال گذراندن اش هستید! نشستن روی یک صندلی و صرفا گوش کردن و نوشتن در یک فضای خشک و بی روح. مدلی که شاید جالب باشد بدانید در زمان انقلاب صنعتی برای دانش آموزان کارگرانی که به کارخانه ها می رفتند طراحی شده بود. اما اکنون قرنها گذشته از آن زمان؛ آیا مدل 100 سال پیش می تواند امروز هم جوابگو باشد؟ در حالی که امروزه از روش های گفتگو و بحث در مدارس استفاده می شود و روش متکلم وحده کاربردی ندارد.
نکته ی دیگر آموزش صرف است، یعنی اصلا پرورشی نیست!! شما در مدرسه هرگز به صورت اصولی با کارهایی که قطعا در زندگی با آنها برخورد خواهید کرد هیچ گاه به صورت عملی مواجه نمی شوید. مثلا شما در درسی موسوم به حرفه و فن با خودرو آشنا میشوید، اما هرگز یک خودرو برای کار کردن و تمرین و آموزش های لازم آورده نمی شود، حتی داشتیم کسی رو که لامپ خانه رو نمی تونست عوض کنه! شاید عجیب باشه ولی یک حقیقته.
بنابراین باید در حین تدریس به جنبه های واقعی زندگی نیز پرداخته شود و صرفا به پرتاب یک گلوله تخیلی در یک فضای فانتزی اکتفا نشود. شیمی و فیزیک و ریاضی را می خوانیم اما کدام دانش آموز می تواند از انتگرال برای اندازه گیری مساحت باغ اش استفاده کند؟ از آن طرف جسمی با سرعت فلان و در شرایط خلاء در کجای زندگی دانش آموز به کار می رود؟ خواندن معلومات و حفظیاتی که هیچ کاربردی ندارند...و یا کاربردش را به شما آموزش نمی دهند.
از این طرف کنکور هم بلای جان ساختار آموزشی کشور شده است، مدت هاست حذف کنکور اعلام میشود اما در عمل گام موثری انجام نشده است... البته دو طرف موافق و مختلف حذف کنکور دلایل خودشان را دارند، اما مسلما از کنکور نخبه پروری در نمی آید.
نکته دیگر عدم ساختار مناسب برای جذب و پرورش استعدادها از همان ابتداست، نه اینکه فرد صرفا با تلاش خود به یک جایگاه علمی برسد.
به هرحال این وزارت خانه یک وزارت خانه و اداره صرف نیست؛ آینده ساز و ریل گذار یک کشور است، باید دید که خطوطش را اصلاح میکند یا خیر؟