خیلی وقت بود که کتابی رو معرفی نکرده بودم؛ از کتابهایی که خودم خوندم و لذت بردن از خواندنش.
... صداش می زدند میرزا محمد. گاهی میرزا، گاهی محمد. از همان اول بلد نبود لبخند بزند، فقط بلد بود زندگی کند. زندگی برای او با رنج همراه بود. با زخم. آدم زخمی یا می نالد یا درد زخم اش را تحمل می کند. گاهی هم می رود فریادش را در خلوت می زند تا کسی نبیند، کسی نشنود، کسی رنج اش را نفهمد. آنی که به زخم خودش لبخند می زند، خیلی با خودش جنگیده و دل پرخونی دارد. میرزا محمد این طور آدمی بوده. هر کس او را به یاد آورده، هر چه که از او می دانسته، با لبخندی روایت کرده که از او ، پیش او به یادگار مانده بوده. میرزا محمد توانست با همین لبخندهایی که خیلی شبیه لبخندهای ماست، یکی از زمینی ترین آدم های روزگار خودش باشد. منتها تنها فرق اش با خیلی هامان در این است که با همان لبخندها توانست از زمین دل بکند.
《 همان لبخند همیشگی 》می خواهد این راز را با شما در میان بگذارد.
☆ همان لبخند همیشگی
چاپ دوم / 92
انتشارات روایت فتح
قیمت: 12500 تومان
● توصیه میکنم این کتاب رو بخوانید چرا که شما قطعا با این مرد چند روزی را زندگی میکنید و از دریچه نگاه او به بیرون نگاه میکنید.
این کتاب 352 صفحه و شامل روایتهای افراد مختلف از محمد بروجردی است که خط داستانی خوبی دارد. فصل آخرش دردآور است، باید خودتان بخوانید، ولی سربسته میگویم که کسی مثل او را که آنقدر خدمت کرده را از خود دور میکنند و برایش دردسر درست میکند، همه مسئولیت هایش را میگیرند و او را به نوعی تبعید میکنند آن هم بعد از این همه مشکلات اما او چه میکند؟؟ شما بودید چه میکردید با کسانی که شما را نمیخواهند و برایتان اهمیتی قائل نیستند؟ پاسخ هایتان در کتاب است.