۱۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

سیخی به نام کنکور

کنکور امسال هم تمام شد و حسینی بای عزیز که همیشه دیدنش قبل از کنکور مو رو به تن آدم سیخ میکنه رفت تا خودش رو برای کنکور 97 آماده کنه.

وسط خوشحالی رتبه برتری های کنکور(که طبیعتا حقشونه، چون زحمت کشیدن) کسی از خودش نمی پرسه آخه چرا ما باید جز اون هفت ، هشت کشوری باشیم که کنکور رو ملاک ارزیابی قرار میدن؟؟

الان یعنی اونایی که رتبه شون بهتره زرنگ ترن.  :(

تکلیف دانش آموزان این کشور رو معلوم کنید خب، کنکور خوبه / بده، حذف میشه/ نمیشه ، دست آخرم بگید تکلیف مابقی دانش آموزا که قبول نمیشن چیه؟؟

خصوصا تو رشته تجربی که داوطلباش زیاد بودن.

این کنکور هم البته هرچی آب  نداشت واسه ماها؛ واسه بعضی ها نون خوبی داشته.

خلاصه اینجورایی است دیگه؛ هرکی رتبه آورد بره مثله آدم دانشگاه؛ هرکی هم نیاورد بره سر کوچه شون وایسه سوت بزنه!!


پی نوشت* جمله آخر رو من نمیگم؛ مسئولین ذی ربط میگن،البته از دلشون استخراج کردم نه از لسان مبارک شان :)

پی نوشت * منم درد کشیده این کنکورم*یه دردیه واقعا، بیشتر هم واسه پسرها البته( با احترام) 

  • یه پلاک
  • سه شنبه ۱۷ مرداد ۹۶

تیر خلاص

خواستم به این زودی ها در مورد سربازی ننویسم؛اما این اتفاقی که افتاده واقعا ناراحت کننده هست. سربازی که تو کهریزک متاسفانه چند افسر و سرباز را به رگبار بسته و خودش هم به ضرب گلوله کشته می شود.
آخر چرا کسی درد سرباز را نمی فهمد؟؟ واقعا چرا کسی دنبال ریشه یابی این وقایع و حوادث مشابه نیست، و بیشتر قصد سرپوش گذاشتن بر خبر را دارند.
ظاهرا باید بپذیریم که در یک کشور در حال توسعه زیست میکنیم و همه اینها عوارض زندگی در چنین کشورهایی است.
یا اینکه باید بدنبال روشهایی باشیم که کشورهای پیشرفته پیش روی سربازی گذاشته اند.
فقط یه جمله میگم؛ این حوادث و تمام گرفتاری ها و مشکلات سربازان در تمام این کشور قطعا به حساب تمام مسئولین ذی ربط هم نوشته می شود، امیدوارم به جای توئیت کردن و عکس یادگاری گرفتن کمی هم به فکر جوان ها باشید.
دیگه خسته شدیم از بس خواسته های قانونی خودمون رو گدایی کردیم،ظاهرا افکار پوسیده سوار بر گرده جوانهای این مملکت شده است و می تازد.


  • یه پلاک
  • يكشنبه ۱۵ مرداد ۹۶

خیابان روباه پیر

دیروز مراسم تحلیف ریاست جمهوری بود؛ اولا تبریک میگم و امیدوارم دردی از مردم دوا بشه.

ثانیا امروز داشتم قدم میزدم که یکدفعه متوجه شدم از یه خیابان دیپلماتیک تهران دارم رد میشم. خیابانی که توش سفارت ترکیه ، آلمان و صدالبته روباه پیر (انگلیس) بود. جو تهران امروز جوری بود که انصافا از هر 10 نفر یه نفر افسر رو تو خیابان میدیدی. 

جدای از این که نمیدونم در تحلیف های گذشته هم همچین جوی بوده یا نه، اما حاشیه های خیابانی تحلیف دیروز کم از حاشیه های مجلس نداشت.

هرچند مردم بکار عادی خود مشغول بودند و دور از این وقایع.

اما اصلا حرف من این چیزا نبود، وقتی از روبروی سفارت انگلیس رد می شدم، یاد سکانس معروف قلاده های طلا افتادم که اون دختر جاسوس جلوس در سفارت انگلیس می ایستد تا وارد سفارت شود، با خودم فکر کردم انگلیس در گوشه گوشه تاریخ معاصر ماحضور داشته و دارد؛ و یاد حادثه ای افتادم که در دولت (بنظرم هاشمی) برای سفارت ما در انگلیس افتاد و کلی سر و صدا کرد.

این روزها به نظر سفارت شان آرام است اما خدا می داند در مخیله یشان چه می گذرد؟؟

پی نوشت* هر چی فک کردم اسم این خیابون دیپلماتیک یادم نیومد |:

  • یه پلاک
  • يكشنبه ۱۵ مرداد ۹۶

سربازی و ما ادراک سربازی

یه مقدمه کوچیک* این شاید یه درد و دل باشه،شاید هم شکوه و گلایه، هر چی که هست فکر میکنم مسئله کوچیکی نیست که ازش براحتی بگذریم.


پسران ایرانی وقتی به سن 18 می رسند و یا کمی خوش شانس تر بعد از تحصیلات دانشگاهی آماده اعزام به خدمت می شوند، اما واقعا چه نیازی به این همه سرباز؛ان هم به مدت 21 ماه وجود دارد؟؟

آیا این تلف کردن عمر یه جوان محسوب نمیشه؟؟ البته از دیدگاه امنیتی حساب کنی حتما میگی لازمه،اما سوال اینجاست چرا باید یه جوان به جای اینکه الان سر کارش باشه بشه آبدارچی و پست چی یه بخش اداری.

تازه این خوبه،بدتر هم ممکنه بشه و طرف بیفته کلانتری، از اون بدتر هم یگان امداد و یگان ویژه و البته مناطق مرزی و...

خوب واقعا چرا اینقدر خشک و بی روح شده سربازی؟؟ چطور ممکنه سربازی رو امری مقدس بدونیم در صورتی که یک فرد به قولی نامقدس اون رو آورده؟؟ یک پارادوکس بی پاسخ...

دوست دارم بیشتر بنویسم ولی فعلا همین قدر بسه....

پی نوشت1* من خودم کلانتری بودم و درک کردم،پس با آگاهی اینا رو نوشتم.

پی نوشت 2* از یه زاویه دیگه این برای خانوم ها هم یه آسیبه؛ اونا خودشون خوب میدونن چه آسیبی؟؟

  • یه پلاک
  • شنبه ۱۴ مرداد ۹۶

خودنویس متولد شد!!

به نام خدای مهربون..

مهم ترین خبر بیان؛ خودنویس متولد شد!!

برای شما که شاید اولین بار به این وبلاگ اومدید زیاد باعث تعجب نشه اما قطعا مشتری پر و پا قرص ما میشید.

پی نوشت 1* ما تعارف نداریم، از دیده ها و شنیده ها مینویسیم، بیو هم هست.

پی نوشت 2* ما رو دنبال کنید که مطالب مون رو از دست ندید،خود دانید ما گفتیم.

پی نوشت 3* اصلا هم تبلیغات نکردیم؛ برا شروع هم فعلا بسه

  • یه پلاک
  • جمعه ۱۳ مرداد ۹۶

🌟حکایت عجیبیست
رفتار ما آدم ها را خدا می بیند و فاش نمی کند.
مردم نمی بینند و فریاد می زنند.

🔊 می خواهم اینجا از
👀 دیده ها و
👂شنیده ها و
📚خوانده هایم
بنویسم.