۱۵ مطلب با موضوع «تحلیل های خودمونی» ثبت شده است

عدالت و لا غیر

⭕️ جناب رئیسی! فلسفه وجود شما اجرای عدالت است ولاغیر!


📌20 اسفند 1397: حجت الاسلام رئیسی در مراسم تکریم و معارفه روسای قدیم و جدید قوه قضاییه:

همه اقدامات فرع بر امنیت است؛ اجرای عدالت و پیشرفت فرع بر امنیت است؛ لذا مسئله امنیت مسئله‌ای نیست که بشود نسبت به آن کوچکترین اغماضی کرد.


از صحبتهای رئیس جدید قوه قضائیه ممنونیم اما باید دید در مرحله عمل چه میشود؛ کوتاه سخن اینکه به صحبتهایمان دقت کنیم که هرچند تعارضی کوتاه با محورهای اصلی حاکمیت نداشته باشد؛ چرا که زیانش بسیار گزنده خواهد بود.


💢 رهبر انقلاب (دیدار مسئولان دستگاه قضایی ۱۳۷۷/۰۴/۰۷):


➖ عدالت و عدل، مهمترین ارزش در جامعه است: «بالعدل قامت السّموات والارض»؛ آسمان و زمین به عدالت وابسته است؛ نظام اجتماعی هم به عدالت وابسته است. اگر عدالت نباشد، هیچ چیز در جامعه نیست.


➖ عدالت که نباشد، امنیت هم در خدمت طبقه مرفّه و برخوردار و سوءاستفاده‌چی است. اگر عدالت نباشد، همه خیرات به یک طرف می‌رود. فلسفه وجود من و امثال من در این‌جا - که بنده یک طلبه هستم - این است که ما بتوانیم عدالت را اجرا کنیم ولاغیر.


+ متن سخنرانی رئیس قوه قضاییه

  • یه پلاک
  • شنبه ۳ فروردين ۹۸

انحراف

لیبرالها در دو‌ دهه گذشته بخش عمده فضای فکری و ذهنی طبقه متوسط را مصروف مسائل فرهنگی کردند. آنها موفق شدند مسائل فرهنگی را به مساله مرگ و زندگی طبقه متوسط جدید ایران تبدیل کنند. آنها از مسائل فرهنگی افساری ساختند و پایگاه سیاسی شان را از طریق آن به اسارت و کنترل خود در آوردند.

 به همین علت، این جمله حسن روحانی که رییسی اگر بیاید پیاده روها را زنانه مردانه میکند برای تغییر سرنوشت انتخابات و‌تسریع بسیج اجتماعی پایگاه رای لیبرالها کافی بود. لیبرالها تمرکز سیاسی ایران انقلاب کرده و جنگ کرده را از سال هفتاد از روی مساله عدالت و فساد و اقتصاد به مساله دوچرخه سواری زنان و ورزشگاه رفتن شان و کنسرت تقلیل دادند. اما این یک روی سکه است. 

آنها همدستانی قدرتمند داشتند. آنها هیچ وقت بدون متحجران و مرتجعین فرهنگی موفق نمیشدند ایران امام خمینی و شهیدان جنگ را به این شکل، ناعادلانه و ‌نابرابر و طبقاتی کنند و فاصله کاخ نشین و کوخ نشین را اینقدر زیاد کنند. آنها کمک گروه هایی را داشتند که هرگز و هرگز در مقابل فساد و رانتخواری و ایجاد «ده-هزار فامیل اسلامی» و بازتولید طاغوت و اقازاده‌ها چیزی نگفتند ولی مقابل فلان فیلم مساله دار و فلان جوان با پوشش نامتناسب با سلیقه اقایان یا حجاب زنان یا ورزشگاه رفتن شان و کنسرت ها بلافاصله کفن پوش شدند و اماده جهاد. 

این متحجران همدستان لیبرالها بوده و هستند و خواهند بود. آنها با لیبرالها پاسکاری میکنند و حواسهای مردم را از مسایل اصلی پرت میکنند. من دقیقا به همان دلیل که معتقدم کنسرت شکم ها را سیر نمیکند و فوتبال جام جهانی شکم ها را سیر نمیکند و شادی چند لحظه‌ای جوانان شکم مردم را سیر نمیکند، و مدافعان و مبارزان این مطالبات یا افسران جنگ نرم جناحی لیبرالها هستند یا ساده لوحان طبقه متوسط، به همان دلیل یقین دارم که مبارزان بهم زدن کنسرت و لغو مجوز و کفن پوشان هم یا افسران و سربازان جنگ نرم جناحی بوده و هستند یا فریب خوردگان ظاهربین. 

  • یه پلاک
  • سه شنبه ۱ آبان ۹۷

نسل بی الگو

تمدن ایرانی اسلامی ما پر از الگوست


لبریز از قهرمان است

سرشار از آدم های بزرگ در عرصه علم و کیاست و رزم و شجاعت و عشق و لطافت و هنر و ظرافت است.

وبا این همه نتوانسته ایم که این معادن طلا و نقره و این شمش های گرانقیمت را به انگشتر و گوشواره و النگو و دستبند و.... تبدیل کنیم و پشت ویترین ارائه های دلپذیر قرار دهیم و از آنها به قدر نیاز نسل جدید ، فیلم و انیمیشن بسازیم .
آنوقت مدل های جعلی و پر ضرر و البته جذاب از طریق فیلم و انیمیشن و کارتون و عروسک و بازی و.... آمده اند و تا ته ذهن و باور بچه‌ هایمان جاخوش کرده اند 
این درد صدالبته درمان دارد

اول باید حس خودباوری را تقویت کنیم
بعدا باید اندیشمندان غمگساری کنند و فضای فرهیختگی را همراه کنند
بعدش هنرمندان دست به کار تولید آثار هنری بشوند
آنگاه بازار و چرخه عرضه و فروش باید دسترسی ها را آسان کند
سپس همه با صبوری و امید و توکل منتظر جوانه زدن این بذرها شویم

ودر نهایت باغ باور های نسل جدیدمان ، آباد خواهد شد والا همین خزان خودباختگی و غریبگی با خویش و البته کم کم حتی عناد با فرهنگمان در راه خواهد بود.

از بچه ها پرسیده میشود که قهرمان تو کیست؟ و بچه طبعا جواب میدهد که مرد عنکبوتی و هزار شخصیت خارجی. از رستم و سهراب و آرش و تختی و دیگر قهرمانان بی اطلاع است؛ حتی اسمشان را هم نشنیده اند. کوتاهی بزرگی در حق کودکان شده که تاوانش را خودمان پس میدهیم. 

هنوز میتوان کاری کرد...

  • یه پلاک
  • جمعه ۶ مهر ۹۷

موریانه

اشرافیت از اول هم درد بزرگی برای جامعه بود. برای جامعه ی که عده ای اشرافی گری را حق خود میدانند و دیگر از ابراز آن ابایی ندارند باید گریست. جامعه ای که شعار عدالت سر میدهد چالش بزرگی با اشرافیت دارد. اختلاس و حقوق نجومی و ژن خوب و آقازاده ها و هزاران وصله و پینه اشرافیت یک شبه درست نشده،محصول سالها طرز تفکر غلط است که البته این اولین بار در تاریخ نیست که کار به اینجا می رسد. مگر بعد از رحلت رسول اینگونه نشد؟ عده ای از صحابه و انصار که همراه پیامبر بودند داعیه دار حکومت شده و بیت المال مسلمین را به بیت الحال خود تبدیل کردند.کار تا آنجا بالا گرفت که مردم خود خلیفه سوم را برکنار و علی (ع) را نصب کردند. البته به همین سادگی هم نبود. 25 سال سکوت علی در برابر چه بود؟ آیا علی (ع ) در برابر اشرافی گری مسئولان سکوت کردند؟ حقیقتا باید این گونه فکر کرد؟

حضرت علی فقط در برابر حق خلافت خویش سکوت کردند و در برابر اشرافی گری مسئولین سکوت را جایز نمی دانستند. این خط مشی اهل بیت حتی در بدترین شرایط بوده است.ایشان می دانستند اشرافیت مانند موریانه عدالت را تهی کرده و از بین می برد.حال سوال اینجاست آنانی که دم از اسلام میزنند چرا مبارزه با اشرافی گری را ضربه به اسلام عنوان میکنند؟

حال آنکه حتی کشورهای لیبرال هم شفافیت و مبارزه با ثروت اندوزی را وظیفه حکومت می دانند.

در کمال تاسف وقتی نتوان به ساختار مناسبی جهت مبارزه با اشرافی گری در ساختار حکومتی رسید وظیفه تک تک آحاد جامعه است که گفتمان اصلی را در فضای واقعی و مجازی، نابودی اشرافیت قرار دهد.

از جمله افرادی که انصافا فعالیت پررنگی در این راستا دارد، سید محمد صدرالساداتی است که به حق گام درستی در جهت بهبود اوضاع برداشته است؛ هرچند مسیر طولانی و سختی در پیش است، اما حمایت و قلم زدن درباره این موضوعات در وبلاگها خیلی مفیدتر و بهتر از صدها مطلب بی فایده یکبار مصرف است.

نامه 53 علی بن ابیطالب به مالک اشتر نصب العین خوبی برای همه است:

《... مبادا هرگز در آنچه که با مردم مساوی هستی امتیازی خواهی! و از اموری که بر همه روشن است، غفلت کنی؛ زیرا به هرحال نسبت به آن در برابر مردم مسئولی و به زودی پرده از کارها یک سو رود و انتقام ستمدیده را از تو باز می گیرند.اگر نفست سرکشی کرد و بر تو چیره شد عذری نزد من نداری...》

  • یه پلاک
  • شنبه ۲۰ مرداد ۹۷

یک خمره پر

در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی؛ پرسشی به ذهن خطور میکند که انقلابی گری تا کجا؟ عده ای نان شان را به نام انقلاب میخورند و اندکی نه در انقلاب زحمتی کشیده اند و نه حتی به مبانی اش معتقد. شاید حتی ندانند که انقلابی کیست و اساسا انقلاب چیست؟ سال میلادی که گذشت جهان شاهد کنار رفتن یا بهتر بگوئیم کودتا علیه  موگابه بود. اما موگابه که بود؟

موگابه شخصی است که علیه استعمارگران به نفع کشورش مبارزه میکند و در نهایت با حمایت مردم به ریاست جمهوری میرسد. اما صندلی قدرت و انتخاب متوالی وی بعنوان رئیس جمهور وی را عملا به دیکتاتوری جلاد تبدیل میکند که دیگر حرف مردم را نمیفهمد. تاریخ از این عبرتها زیاد دارد. قذافی نمونه دیگری است.

به راستی انقلاب و انقلابیون به مثابه کلنگ و تخریب گرانی هستند که باید در ابتدا کاخ ستم را ویران کرده و سپس کنار روند تا افراد منطقی تری برای توسعه کشور قدم گذارند یا قضیه چیز دیگری است؟

تفاوت آن انقلابی که خط انقلاب را گم کرده و یا فراموش با یک دیکتاتور چیست؟

اصلا خط انقلاب چه بوده؟ تغییر و اقدام به نفع مردم یا بهتر بگویم عدالت.

حال بعد از 4 دهه، علی رغم اقدامات و پیشرفتها، اما مشکلات زیادی مردم را گرفتار کرده که البته مشکلات با وجود مسئولین بی تفاوت و افراد فاسد غیرقابل تحمل میشود. امام یک صحبتی دارند که شاید خیلی سیما آن را پخش نکند و آنجا به همین نکته اشاره میکنند که مسئولان خط انقلاب را گم نکنند وگرنه مردم این جماعت را برمیچینند. این طبیعت حکومت و مردم است که وقتی مسئولین بی تفاوت به وظایف و گرفتار در فساد شوند و این موضوع گسترش یابد ملت دیگر تحمل نمیکند و هرکه را بخواهد به زیر میکشد. این هشدار امام یک نگاه درست به انقلاب است. شما میبینید بعد از 4 دهه موگابه در کشور خود، در جایی که برای آن مبارزه کرده توسط حکومت خودش از حکومت خلع میشود و بدتر از همه اینکه مردم از این اقدام خوشحال اند. چرا؟ زیرا امروز او با دیروزش یک تفاوت داشت؛ دور شدن و نهایتا خروج از خط انقلاب.

انقلاب به خودی خود بد نیست، زیرا یک دگرگونی برای بهتر شدن است اما اگر به ضد خود تبدیل شود خطرناکتر از هر دیکتاتوری میشود. چرا که به نام انقلاب میتوان مردم را ضدانقلاب نامید. نمونه اش انقلاب کبیر فرانسه که چندی بعد گیوتین و اعدام های دسته جمعی از آن بیرون آمد.

غرض این است که عملکرد مسئولان و میزان وفاداری به انقلاب شاخصی استوار برای مردم بوده است؛ این در همه جهان صادق است. هر اندازه فاصله از این خطوط بیشتر شود قطعا با پاسخ ملت مواجه خواهد شد.

بهرحال مشکلات قابل حل است، یا حداقل قابل تحمل به شرط تلاش عملی مسئولین و مبارزه با فساد. غیر از این باشد تضمینی وجود ندارد. نگاهی به انقلاب 57 نشان میدهد که همواره انحراف  ذره ذره را میدهد و آنگاه که در تار و پود حکومت جای گرفت دیگر کاری نمیتوان کرد.

جمله ام را با سخنی از شهید بهشتی تمام میکنم که خوب مسئولین در اتاق خود نصبش کنند، بلکه روزی چندبار به چشمشان بخورد که می گفت:

آزادی انتقاد از رهبران» در اسلام دُگم (اصل تغییر ناپذیر) است. 

هیچ حکومتی تحت هیچ عنوانی، تحت شرایط فوق العاده و غیرعادی و به طور کلی تحت هیچ شرایطی حق ندارد آزادی انتقاد از رهبران را از مردم بگیرد. 

چیزهایی هست که فقها می گویند به عنوان اولی واجب است ولی به عنوان ثانوی حرام می شود. 

بعضی چیزها هست که عنوان ثانوی برنمی دارد. 

این هم عنوان ثانوی برنمی دارد. 

یعنی برطبق آنچه که ما از اسلام می شناسیم هیچ حکومتی تحت هیچ شرایطی حق ندارد آزادی انتقاد از رهبران را از دست مردم بگیرد. 

این در اسلام دُگم است. .

رفقا، این مهم است. «ما در شرایط فوق العاده هستیم، با دشمن های مختلف روبه رو هستیم، حکومت نظامی اعلام می کنیم»؛ این در اسلام نیست. 

اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا_صفحه ۱۲۷

باید تا آخر انقلابی ماند. انقلاب یک جرعه اش کافی نیست باید یک خمره داشت و مدام پرش کرد.

  • یه پلاک
  • شنبه ۲۱ بهمن ۹۶

🌟حکایت عجیبیست
رفتار ما آدم ها را خدا می بیند و فاش نمی کند.
مردم نمی بینند و فریاد می زنند.

🔊 می خواهم اینجا از
👀 دیده ها و
👂شنیده ها و
📚خوانده هایم
بنویسم.