حرفهای زائری را بد میفهمید/ امر به معروف ناقص خودش منکر است
محمد صادق دهنادی
محسن مهدیان عزیز هم مانند خیلیهای دیگر دیدگاههای محمدرضا زائری در باب حجاب را نمیپسندد. البته نظری که زائری میگوید، در عمل سیره تبلیغی بسیاری (از شهیدان مطهری و بهشتی گرفته تا امام موسیصدر و...) بوده ولی بسیاری از متفقهین معاصر آن را نمیپسندند.
انتقاد مهدیان از آقای زائری باب مرور چند نکته را برای خود من گشود که فکر میکنم ایده خوبی برای ادامه گفتگوهای دینی و اجتماعی باشد.
۱- من هم با مهدیان موافقم دربارهی این که سواد رسانهای اگر برای مردم عادی لازم است ، برای روحانیون و آن کسانی که مرجعیت فکری در جامعه دارند واجب عینی است. یعنی این که نمیشود یک منبع معلوم الحال، یک فیلم مجهول الموضوع و مجهول المنبع منتشر کند و بدون معیارهای مرتبط با سواد رسانهای، روحانی و روشنفکر و معلم و سیاستمدار را جو بگیرد و شروع به انتشار بیانیه و اعلامیه و پست و توئیت کنیم.
این احساساتی شدن زود هنگام گرچه موتور محرکه ما دست به قلمهاست اما میتواند ما را روی ریل دشمنانمان قرار بدهد- همانطوری که الان ما رسانهها و آدمهایی داریم که بخاطر عدم کنترل هیجانات شدهاند بلندگوی دشمن و دشمن هم روی تعصب دینیشان حساب جدی باز کرده است.-
۲- نباید از یک نظر شاذ ترسید.
نمیگویم کسی نقد نکند اما یادمان نرود ، همین نظرات شاذ است که میتواند علم را جلو ببرد و آدمها را از جزم و یک جانبه نگری نجات دهد. دیدگاه زائری در مورد حجاب اسلامی از این بُعد هم قابل احترام است و هم لازم.
۳- دعوی آقای زائری این نیست که وقتی عدالت اجتماعی و اقتصادی محقق نشده، کسی نباید مطالبه حجاب کند و یا این که عدهای اگر برهنه وسط خیابان آمدند، کسی حق تعرض به آن را ندارد.
این برداشت مغلطه است.
بحثی که جناب زائری کرده و شاید حتی جنبه دینی هم داشته باشد؛ درباره تاثیر "روش" جلوگیری و احیانا تالی فاسدهای آن است که گاهی اصل مقوله امر و نهی را به بطلان میکشاند.چرا بد امر به معروف کردن گاهی خودش منکر است.
برخی از این مباحث که نه در جمهوری اسلامی بلکه از صدر اسلام محل اختلاف بوده عبارت است از:
الف) صلاحیت تشخیص ارشاد کننده و نحوه انتخاب کردن یک بد حجاب برای تذکر از میان خیل شل حجابها
ب) اجازهی برخورد به ویژه توسط مامورین ذکور
ج) حوزه حریم خصوصی که دربارهی آن اختلاف وجود دارد
د) حدود تعزیر و اجازههایی که باید تعزیر کننده برای تادیب،جلب یا تنبیه داشته باشد.
ه) مبنای احضار و تشخیص سرباز احضار کننده
و) نحوه برخورد مجری قانون در صورت مقاومت مجرم
ز) و شاید از همه مهمتر این که به دلیل فراوانی بزه جلب افراد گناهکار معمولا ختم به محاکمه نمیشود و قاضی صالح قانوندان آن افراد را محاکمه نمیکند پس کل فرآیند تذکر و برخورد و محاکمه و تعهد و تنبیه و آزادی افراد توسط کسی انجام میشود که صلاحیت این کار برای او تعریف نشده و این واگذاری یک امر قضایی اسلام به افرادی است که ذاتا مسئولیت دیگری دارند و فقها میدانند حکم این کار چیست؟ و این در حالی است که شرع و قانون هیچ مسئولیتی برای مجازات و اقامه حدود بدون حکم قاضی به ضابط انتظامی نداده است .
فلذا اگر قرار نباشد جلب افراد بی حجاب به اجرای دادگاه صالحی منجر شود و گشت ارشاد مثل مترسک افراد را با برخورد با برخی متخلفین بترساند. نه تنها این عمل مطلوب نیست؛ بلکه ممکن است به جری شدن جامعه و بیاثر شدن اقدامات مفید منجر شود.
اسلام عقلانی و اخلاقی تشیع نشان میدهد، وجوب امر به معروف منوط به نتیجهی مطلوب است و الا سکوت و قیام اهل بیت و علمای دین در مقاطع مختلف تاریخ به هیچوجه قابل توجیه نیست.
ما نمیتوانیم برای اقامهی یک واجب چند گناه بکنیم و این معیاری است که بر اساس آن فقهای عزیز ما راه خودشان را از جمود برخی مذاهب که مثل آب خوردن در آن به بهانهی اقامه حدود گردن میزنند و دست میبرند و سنگسار میکنند ، جدا کردهاند.