۳۶ مطلب با موضوع «دیده بان» ثبت شده است

leter 4u

To the Youth in Europe and North America, Message of ayatollah Seyyed Ali Khamenei Leader of The Islamic Republic of Iran21st Jan. 2015 The recent events in France and similar ones in some other Western countries have convinced me to directly talk to you about them. I am addressing you, [the youth], not because I overlook your parents, rather it is because the future of your nations and countries will be in your hands; and also I find that the sense of quest for truth is more vigorous and attentive in your hearts. I don’t address your politicians and statesmen either in this writing because I believe that they have consciously separated the route of politics from the path of righteousness and truth. I would like to talk to you about Islam, particularly the image that is presented to you as Islam. Many attempts have been made over the past two decades, almost since the disintegration of the Soviet Union, to place this great religion in the seat of a horrifying enemy. The provocation of a feeling of horror and hatred and its utilization has unfortunately a long record in the political history of the West. Here, I don’t want to deal with the different phobias with which the Western nations have thus far been indoctrinated. A cursory review of recent critical studies of history would bring home to you the fact that the Western governments’ insincere and hypocritical treatment of other nations and cultures has been censured in new historiographies. The histories of the United States and Europe are ashamed of slavery, embarrassed by the colonial period and chagrined at the oppression of people of color and non-Christians. Your researchers and historians are deeply ashamed of the bloodsheds wrought in the name of religion between the Catholics and Protestants or in the name of nationality and ethnicity during the First and Second World Wars. This approach is admirable. By mentioning a fraction of this long list, I don’t want to reproach history; rather I would like you to ask your intellectuals as  to  why the  public  conscience  in the  West awakens and comes to  its senses  after a delay of several decades or centuries. Why should the revision of collective conscience apply to the distant past and not to the current problems? Why is it that attempts are made to prevent public awareness regarding an important issue such as the treatment of Islamic culture and thought? You know well that humiliation and spreading hatred and illusionary fear of the “other” have been the common base of all those oppressive profiteers. Now, I would like you to ask yourself why the old policy of spreading “phobia” and hatred has targeted Islam and Muslims with an unprecedented intensity. Why does the power structure in the world want Islamic thought to be marginalized and remain latent? What concepts and values in Islam disturb the programs of the super powers and what interests are safeguarded in the shadow of distorting the image of Islam? Hence, my first request is: Study and research the incentives behind this widespread tarnishing of the image of Islam.

My second request is that in reaction to the flood of prejudgments and disinformation campaigns, try to gain a direct and firsthand knowledge of this religion. The right logic requires that you understand the nature and essence of what they are frightening you about and want you to keep away from. I don’t insist that you accept my reading or any other reading of Islam. What I want to say is: Don’t allow this dynamic and effective reality in today’s world to be introduced to you through resentments and prejudices. Don’t allow them to hypocritically introduce their own recruited terrorists as representatives of Islam. Receive knowledge of Islam from its primary and original sources. Gain information about Islam through the Qur’an and the life of its great Prophet. I would like to ask you whether you have directly read the Qur’an of the Muslims. Have you studied the teachings of the Prophet of Islam and his humane, ethical doctrines? Have you ever received the message of Islam from any sources other than the media? Have you ever asked yourself how and on the basis of which values has Islam established the greatest scientific and intellectual civilization of the world and raised the most distinguished scientists and intellectuals throughout several centuries? I would like you not to allow the derogatory and offensive image-buildings to create an emotional gulf between you and the reality, taking away the possibility of an impartial judgment from you. Today, the communication media have removed the geographical borders. Hence, don’t allow them to besiege you within fabricated and mental borders. Although no one can individually fill the created gaps, each one of you can construct a bridge of thought and fairness over the gaps to illuminate yourself and your surrounding environment. While this preplanned challenge between Islam and you, the youth, is undesirable, it can raise new questions in your curious and inquiring minds. Attempts to find answers to these questions will provide you with an appropriate opportunity to discover new truths. Therefore, don’t miss the opportunity to gain proper, correct and unbiased understanding of Islam so that hopefully, due to your sense of responsibility toward the truth, future generations would write the history of this current interaction between Islam and the West with a clearer conscience and lesser resentment. 

Seyyed Ali Khamenei 21st Jan. 2015

  • یه پلاک
  • دوشنبه ۲۷ شهریور ۹۶

حق حیات

یکی از مسئولین بزرگوار در جواب خبرنگاری که از ایشان درباره سمت یکی از نزدیکانشان در یکی از شرکت های عجیب و غریب وابسته به دولت می پرسد به جای شفاف سازی، سر سلاح را به سمت مردم نشانه رفته و می فرمایند: فرزندان مسئولین هم حق حیات دارند.

آخر راست می گوید طفلی... حق حیات حق طبیعی همه مردم هست. از پیر و جوان گرفته تا بالاشهری و پایین شهری. از روستایی تا شهرنشین و از جنوب کشور تا شمال آن.

اما فقط یک سوال باقی می ماند؟؟ تعریف شما بزرگان از حق حیات چیست؟؟ 

آیا مازراتی، عضویت در چند شرکت دولتی آن هم ( نه به تناسب سن و سال نه به تناسب تحصیلات) ، خانه های بالای شهر و ویلای شمال، بوق های زیاد( اینو دیگه نمیشه گفت) می شود حق حیات؟؟

اگر حق حیات تان این است که خداوکیلی ما حرفی نداریم، فقط این که زحمت بکشید این حقوق رو برای همه فراهم کنید. اما اگر نمی توانید کمی انتظارات حقوقی تان را پایین آورده و در حد داشتن خانه معمولی و ماشین معمولی و شغلی مناسب رشته و سن و سال تان عمل کنید تا در کتاب های درسی 20 سال دیگر ننویسند مردم ایران به دو دسته حقوقی تقسیم می شوند:

حقوق های نجومی شامل طفلکی های دست به جیب پدر

و حقوقی های غیرنجومی شامل افراد همیشه بدو ولی حقوقت کفاف زندگی رو نمیده...

 امروز که جزء حقوق شان است، با این حساب روزگاری می رسد که ارث پدری شان شده و یحتمل چند صباحی دیگر از آن گروه دوم شکایت کرده که چرا به ما گیر می دهید؟ مال شما را که نمی خوریم؟؟

مال خودمان است که دست رنج پدر بزرگوار و کمی البته رانت خوشگل در شرکتی فشن بوده که حالا شما این همه سر و صدا راه می اندازید. 

از قدیم گفتن ایها الناس، این اقشار ضعیف رو این قدر اذیت نکنید یهویی دیدید اینا از فرط سیری سکته کردنا، اون موقع هی بگید اینا قشر ضعیف نیستن.

+ سند اقشار ضعیف (تصویر پایین)



  • یه پلاک
  • شنبه ۱۸ شهریور ۹۶

واکسیناسیون دیجیتالی

تا همین 20 سال پیش تلفن همراه هیچ جایی در زندگی ما نداشت. باورش شاید اگر 100 سال دیگر بگذرد برای آیندگان سخت باشد! این که هر کدام از ما چقدر با آن کار می کنیم و چه زمانی را با آن می گذرانیم در گیر و دار شبکه های اجتماعی گم شده است.
شبکه هایی که البته حسن هایی هم دارند، اما شاید بزرگترین عیب شان اعتیاد به آن هاست. 30 ثانیه فکر کنیم که امروز چقدر لازم داشتیم با گوشی کار کنیم، آن وقت می فهمیم که خیلی از این وقت ها را بی خودی از دست داده ایم. من خودم دیروز که گوشی همراهم نبود، وقتی در جایی گرفتار شدم که مجبور بودم صبر کنم تا زمان بگذرد، احساس کردم که باید گوشی ام باشد تا با آن وقتم را بگذرانم. اما دریغ که نبود...
با خودم فکر کردم که حالا که نیست،پس چه کار کنم؟ نشستم به شمردن ماشین و تماشای باغبان پارک و فکر کردن به اطراف خودم . با خودم گفتم که خیلی از روزها همین صحنه ها رو می دیدم ولی امروز انگار برام تازگی داره. شاید آن باغبان را تا دیروز فقط یک کارگر ساده می دیدم که دارد آب می دهد به چند گل کنار جاده. ولی وقتی با دقت نگاه کردم متوجه شدم که امروز همان باغبان شاید کمی هم عشق و علاقه چاشنی کارش باشد، بی انصافی است که هر چیزی را ساده نگاه کنیم.
خلاصه وقتی رسیدم سروقت گوشی ام؛ با خودم فکر کردم که اگر یک روز را بدون آن سپری کنم، چه روزی می شود؟؟ خوش می گذرد یا اصلا نمی گذرد؟ 
روز بدون گوشی شاید، روزی در جهان ثبت جهانی شود. شاید معتادان عزیز به این مخدر جدید و همه گیر روزی قبول کنند این وسیله هم مانند وسایل دیگر باید بخشی از زندگی ما را سامان دهد نه همه را. 
امیدوارم خودم و همه دوستانی که به نوعی حس می کنند زیاد یا کمی زیاد از گوشی استفاده می کنند بتونند خودشون رو راضی کنند که ترک کنند این بلیه ی (نه همیشه) قرن 21 رو. شاید باید دانشمندان برای این هم واکسنی دیجیتالی خلق کنند که ویروسش همه را نگیرد. شاید:)


  • یه پلاک
  • شنبه ۴ شهریور ۹۶

عزرائیل

می روم سر اصل مطلب؛ چون اصلا مقدمه ای ندارد که گفته شود.
عزرائیل عجب واژه ی جالبی است...
بعضی ها ازش می ترسند و حتی از شنیدن اسمش وحشت دارند. بعضی اما خیلی راحت ترند و خیلی در فکر عزراییل نیستند که چه می کند.
این وسط اما بیشتر ما عزرائیل، این موجود پرکار زمین را فراموش می کنیم. هر وقت از قبرستان رد می شوی، یاد عزرائیل و ماجراهایش می افتی و فکر می کنی که آخر کار منم همینه....
عزرائیل این موجود عزیز(!!!) که از تقسیم کار فرشتگان الهی، قسمت نقل و انتقالات ما رو برعهده گرفته است، حالا دیگر اسم و رسمی دارد و دفتر و دستکی..
شاید تعجب کنید، اما اگر قبول ندارید که این عزیز در بین ما انسانها همکاران زحمتکشی دارد که با کمال میل با وی همکاری می کنند و اصلا در راه رضای الهی این کارها را انجام می دهند...
یکی شان همین سایپای معصوم :( است که پراید می سازد.آیا قبل از حضور پراید کسی به فکر کمک به عزرائیل بود؟؟ اصلا یکی از راههای رسیدن به خداست پراید.
برکسی پوشیده نیست که خدمات رایگان عزرائیل برای همه مردم هم آنچنان رایگان تمام نمی شود...
چه آنکه اگر مسئولی بوده که بدرود حیات گفته؛ باید میلیونی خرج شود به پاس احترام به جسدش.
اما آدم پایین شهری ای که نقشی در جامعه نداشته و اصلا به قول برخی ها انگل جامعه بوده نیازی به پاسداشت ندارد؛ چرا که عزرائیل کار درستی کرده که او را از جامعه گرفته...
خلاصه عزرائیل در زندگی ما حضور پررنگی دارد... به خودمان کمی فکر کنیم متوجه حضورش می شویم.


  • یه پلاک
  • شنبه ۲۸ مرداد ۹۶

قطار ایرانی با بسته بندی کره ای!!

امروز جمعه بود و روز تعطیل!! ما هم گفتیم بریم امام زاده صالح یه زیارتی بکنیم. شاید بعضی ها نمی دونن اما باید بگم مزار شهید شهریاری ( هسته ای ) هم اونجاست. خلاصه یه زیارت مختصری کردیم و تو راه برگشت به دوستم گفتم خوبه که یه جای باحال دیگه هم بریم. ایستگاه شهید حقانی پیاده شدیم و رفتیم باغ موزه دفاع مقدس. جای جالبیه، توصیه میکنم حتما برید.

تو راه برگشت در ایستگاه حقانی ، منتظر مترو بودیم که دیدم تبلیغات عجیب غریبی  تو مترو داره انجام میشه. انصافا این یکی دیگه نوبره واقعا.

اینکه ملت اول تو بیلبوردهای سطح شهر تبلیغات رنگ و لعاب دار اجناس خارجی رو میبینن کم بود، اینکه توی فضای ایستگاه ها هم تبلیغات اجناس خارجی زدید کم بود، این که توی تلویزیون تبلیغات شون رو میکنید کم بود که حالا اومدید، قطار شهری رو به این روز درآوردید. ادعا هم دارید اقتصاد مقاومتی. مسئولین این کلمه رو لقلقه زبان تان کرده اید؟؟

قطار شهری به رنگ +galaxy s8 | s8 شرکت کره ای سامسونگ!!!

حالا GLX رو تبلیغ نمی کنید، نکنید؛ ولی ضد تبلیغ هم برایش درست نکنید.

فکر میکنم مسئولین شهر تهران از کره جنوبی آمده اند، چون اجناس کره ای را بهتر می شناسند.


  • یه پلاک
  • شنبه ۲۱ مرداد ۹۶

🌟حکایت عجیبیست
رفتار ما آدم ها را خدا می بیند و فاش نمی کند.
مردم نمی بینند و فریاد می زنند.

🔊 می خواهم اینجا از
👀 دیده ها و
👂شنیده ها و
📚خوانده هایم
بنویسم.