۳۶ مطلب با موضوع «دیده بان» ثبت شده است

"دست‌فروشی مثل لرز، شهرفروشی مثل خربزه"


♦دست‌فروشی و شهرفروشی دو روی یک سکه‌اند. شهردارهایی که بیشتر شهر فروشی می‌کنند مردم‌شان بیشتر دست فروشی می‌کنند. تبریز و تهران و مشهد و کلانشهرها به خوبی گواه این مدعا هستند.
.
♦نمی‌شود شهر را و ارتفاعش را و میادین و مکان‌ها و خیابان‌های مهم‌اش را دربست به برج‌سازها و مال‌سازها و سرمایه‌دارها بفروشید و همزمان چشم دیدن یک گاری یا یک زیلو و یک بساط کنار یک پیاده رو را نداشته باشید. دست‌فروش مجرم نیست، یک قربانی است که کمرش زیر اجاره‌های شهر سرمایه زده خم شده است.
.
♦زرق و برق شهری و پاساژ و مال و مجتمع‌های تجاری را توسعه شهری می‌نامند و دست فروشی را آسیب اجتماعی . این اشتباه است. اینها دوتاچیز نیستند یک چیزند. هردو دست آورد شهرفروشی هستند. نمی‌شود یکی را بخواهید و با یکی مقابله کنید.
.
♦خربزه خوردن لرز بهمراه دارد. بین خربزه و لرز نمی‌شود یکی را انتخاب کنید. پاساژ پالادیوم اگر می‌خواهید دست‌فروش‌های پل شوش را هم باید تحمل کنید. کلنگ زنی و ساخت هر دو با هم شروع می‌شود. نمی‌شود تا خرخره خربزه به خورد ملت بدهیم بعد هرکس لرز کرد را با چوب توی سرش بزنیم.
.
♦سرمایه‌داری البته سالهاست رفتارش با ما اینست که هم بحران ایجاد می‌کند و هم مسئولیتی در قبال بحران ندارد. یا حداقل بحران را با چوب و چماق لاپوشانی می‌کند و رویش کاه می‌ریزد. "هرجا قله‌های ثروت دیدید دور و برش را بگردید، حتما دره‌های فقر هم پیدا خواهید کرد.(۱)" این‌دو تا مثل خربزه و لرز با همند.
.
🔹بخشی از جزوه "ایران روی زمین؛ مساله محوری از مصداق تا ساختار"
.
🔸پی‌نوشت (۱):
روایت حضرت امیر: «ما رایت ثروة موفوره الا و فی جانبها حق مضیع» «ثروت فراوانی ندیدم مگر آنکه در جوارش حقی ضایع شده باشد»

  • یه پلاک
  • شنبه ۲۸ دی ۹۸

روزی که امام اموال خود را اعلام کرد

دی ماه یادآور اتفاقات زیادی است. اغتشاشات 96، فرار شاه، 9 دی و بسیاری دیگر.اما کمتر کسی 24 دی را به یاد دارد.

امام خمینی در تاریخ ۲۴ دی ۱۳۵۹ به صورت داوطلبانه، اولین مقام رسمی بودند که فهرست دارایی و اموال خویش را به موجب اصل ۱۴۲ قانون اساسی به دیوان عالی کشور اعلام کردند:

🔸نام: روح الله
🔸نام خانوادگی: مصطفوی معروف به خمینی
🔸شماره شناسنامه ۲۷۴۴
🔸محل صدور: خمین
🔸سِمَت: روحانی

🔴۱- دارایی غیر منقول (با ذکر مشخصات):

1⃣ یک باب منزل مشتمل بر بیرونی و اندرونی در قم، محله باغ قلعه که معروف است.
2⃣ قطعه زمینی است ارث پدری است و به حسب اطلاع حضرت آقای پسندیده مشاع است بین این جانب و معظمٌ له و ورثه مرحوم اخوی که اجاره سهمیه این جانب از قرار اطلاع آقای اخوی، سالی چهار هزار ریال است که داده نمی‌شود.
(به موجب حکم مورخ ۶۲/۱۲/۲۶، امام سهم موروثی خویش در خمین را به فقرای این شهر بخشیده و واگذار نمود)

🔴۲- دارایی منقول اعم از نقدی، موجودی یا سپرده بانکی، سهام و اموال غیر منقول دیگر با ذکر قیمت تقریبی:

1⃣ وجه مختصری است در تهران که نذورات و هدایای شخصی است.
2⃣ اثاث منزل ندارم، مختصر اثاثی است در قم و تهران، مِلک همسرم می‌باشد.
دو قطعه قالی در منزل است، داده‌اند که اگر خواستم بابت خمس حساب کنم، و مال این جانب و ورثه نیست باید به سادات فقیر بدهند.
چند جلد کتاب، بقیه کتبی است که در زمان شاه مخلوع به غارت رفت و نمی‌دانم چقدر است و چند جلد کتاب که در مدتی که در تهران هستم از طرف مولفین هدیه شده است که قیمت تقریبی آن را نمی‌دانم، ولی قدر قابلی نیست، اثاثی که در منزل مسکونی فعلی در تهران است مِلک صاحبان منزل است، احمد اطلاع دارد.
3⃣ کلیه وجوهی که در بانکها یا در منزل یا نزد اشخاص است که آقای پسندیده مطلع هستند، به استثنای وجه مختصری که اشاره شد، وجوه شرعیه می‌باشد و مِلک این جانب نیست، و ورثه این جانب در آنها حقی ندارند و تکلیف آنها را به حسب وصیت تعیین نموده‌ام.
تاریخ ۲۴ دی ماه ۱۳۵۹
۷ ربیع الاول ۱۴۰۱
روح الله الموسوی

پی نوشت:

▪ نبود شفافیت درد امروز جامعه ماست.

▪ مجاهدت و دغدغه ی مسئولیت انقلابی و اجتماعی حتی پس از شهادتش!.
بر روی قبرم بنویسید { ای برادر ... }

 

  • یه پلاک
  • سه شنبه ۲۴ دی ۹۸

چرا می گوییم امیرالمومنین علیه السلام "مظلوم" بود؟

🔻حتما این جملات را از عموم مردم زیاد شنیده اید که چرا در جمهوری اسلامی مثل امیرالمومنین (ع) مقتدرانه عمل نمی کنند؟
سوال این است که آیا واقعا گذاشتند علی (ع) در این مرتبه از اقتدار عمل کند؟ آیا دست همه دزدان قطع شد؟ آیا همه آشوبگران و فاسدان را اعدام کرد؟ آیا بیت المال را از مهریه زنان پس گرفت؟ آیا واقعا هیچ وقت کوتاه نیامد؟
.
🔷 در پاسخ، نقل و نقد مهم مرحوم علامه اِربلی (استاد علامه حلی) اشاره می کنیم:
.
🔹 اصحاب ما روایت کرده اند که حضرت امیر (ع) بسیاری از اوقات فتوایی غیر از نظر خود می داد و او در زمان خلافت خود ، از بسیاری از اموری که اراده خود بود منع شد ؛ تا جایی که قصد عزل شریح قاضی را داشت و به او فرمود: «ذهن تو از قضاوت فاصله گرفته ، سن تو بالا رفته و فرزند تو نیز رشوه خواری کرده» ، ولی با این حال نتوانست او را عزل کند و شخص دیگری را جایگزین او کند. و چه بسیار است از این قبیل که مانع او شدند که بتواند بر اساس حقی که در آن هیچ باطلی نیست کار خود را پیش برد!

تا آنجا که به او گفتند: اگر نظر خلیفه دوم را به نظر خود ضمیمه کنی برای ما خوشایندتر از آن است که فقط نظر خودت را اعمال کنی! پناه بر خدا! این سخن بسیار درشت است!
حضرت امیر (ع) به عبیده سلمانی که قاضی بود فرمود: همانطور که در دوران خلفای سابق قضاوت می کردید قضاوت کنید ؛ من اختلاف را خوش نمی دارم!
.
💠نکته اینجاست که تا وقتی مردم امام خود را اطاعت نکنند، حرف آن امام حتی اگر علی علیه السلام باشد، روی زمین می ماند. لذا امام معصوم برای جلوگیری از آشوب و اختلاف به سنّت غلط تن می دهد و همین است که سر در چاه می برد و درد دل می کند.
حضرت فرمودند: لا رای لمن لا یطاع: آنکه از او اطاعت نشود اقتداری ندارد!
.
🔺️کشف الغمة فی معرفة الأئمة (طبع قدیم)، ج‏1، ص: 136

  • یه پلاک
  • دوشنبه ۲۵ آذر ۹۸

وحدت کلمه


در سالهای میانی قرن سیزدهم هجری(سال 1239) حاکم عثمانی بغداد داوود پاشا به حرمین شریفین کربلا و نجف حمله کرده و حرم را به توپ بسته و عده ای از مردم را به خاک و خون کشیده. در تاریخ دنبال دلیل این واقعه که باشی  به این موضوع برخورد میکنی که شیخ احمد احسایی بنیانگذار فرقه ی شیخیه که با تکفیر علمای شیعه از ایران رانده شده بعد از رفتن به کربلا کتابی نوشت و در آن اعلام کرد که خلفا کافرند و به این ترتیب راه لعن و دشنام به خلفا را باز کرد. کتاب شیخ به دست والی بغداد رسید و او برای تادیب شیعیانی که لعن می کردند به عتبات حمله کرد و فاجعه ای انسانی را به بار آورد و برای مدتی حوزه علمیه نجف و کربلا را از رونق انداخت!
جالب اینکه تقریبا همه فقهای بزرگ آن عصر شیخ احمد احسایی و فرقه او را گمراه و باطل اعلام کرده بودند ولی همین فرد و طرفدارانش زمینه ی چنین فاجعه ای را فراهم کردند.


  • یه پلاک
  • پنجشنبه ۲۱ آذر ۹۸

ماجرای یک "لعنت بزرگ"


نام این "مرد" می رود اهالی صلوات می فرستند

نیمه شب که می شد صدای قدم ها و عصایش شنیده می شد. پزشکان و پرستاران حواسشان را جمع می کردند مبادا صدای ناله بیماری بلند شود. سیدرضا هر شب سرکشی می کرد. باکلام شیرینش به پرستاران خسته نباشید می گفت و دستی سر بیماران می کشید. خیالش که آسوده می شد به زیرزمین مریض خانه که محل فوت شده ها بود، می رفت و دیری نمی گذشت که صدای گریه هایش در سالن طنین انداز می شد. هیچ کس نفهمید ماجرای این گریه ها بر سر پیکر بی جان مردگان چیست. سالها گذشت تا امروز. حالا پسرش پاسخ می دهد:" پدرم می گفت: اینها مردگان غریبند پسرجان؛ کسی نیست برایشان گریه کند و فاتحه ای بخواند...."
مریضخانه فیروزآبادی که ساخته شد خیلی ها از مرگ حتمی نجات یافتند. هیچ کس خیال نمی کرد این پیرمرد با عینک های ته استکانی همان کسی است که مریض خانه را وقف غریبه ها و در راه مانده های شهر کرده است . 
هنوز اهالی فیروزآباد ورامین تا نام او را می شنوند صلوات می فرستند؛ بچه هایشان نیز در مدرسه ای که او ساخته است باسواد شدند. آقا "سید رضا فیروزآبادی" در دل خیلی ها زنده است. 
تنها پسر آن مرحوم حالا 98 ساله است و امانتدار وقف نامه حاج آقا. حاج جعفر فیروزآبادی از ماجرا ساخت بیمارستان می گوید: پدرم درراه خانه بود که صدای ناله مردی را می شنود که ظاهر نامرتب دارد و گوشه ای کنارخیابان افتاده است. به خانه می آوردش و لباس های پر از شپشش را درآورده و تیمارش می کند. از همان شب تصمیم می گیرد برای در راه مانده ها و غریبه های شهر بیمارستان بسازد. بیمارستان که ساخته شد از جیب خودش به دکترها حقوق می داد تا از بیماران پول نگیرند. وقتی هم بیمار از مریضخانه مرخص می شد در جیب بیماران، خاصه مردها پول می گذاشت تا در ایام درمان و استراحت، امرار معاش کنند.
سردر بیمارستان فیروزآبادی حک شده است:" این مریضخانه وقف است بر فقرا، رعایا و غربا و بیچارگان؛ لعنت بر کسی که تخلف کند."
جعفرآقا می گوید: پدرم وقتی مهمان داشت بهترین آشپزها را خبر می کرد اما غذای مورد علاقه خودش نان و پیاز و سرکه بود. 
از فیروز آبادی بزرگ مسجد و مقبره و قبرستان و دارالایتام و پل و مدرسه نیز باقی مانده است.

 روحش شاد

  • یه پلاک
  • چهارشنبه ۱ آبان ۹۸

🌟حکایت عجیبیست
رفتار ما آدم ها را خدا می بیند و فاش نمی کند.
مردم نمی بینند و فریاد می زنند.

🔊 می خواهم اینجا از
👀 دیده ها و
👂شنیده ها و
📚خوانده هایم
بنویسم.