۷ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

چند متن خوب

خواستم چند تا از مطالب جالبی رو که خوندم اینجا بذارم،شاید شما هم خوشتون بیاد.

■ چرا بعد از عطسه الحمدلله میگوییم ؟!

علت گفتن الحمدلله بعد از عطسه اینست که ضربان قلب در هنگام عطسه متوقف میشود و سرعت عطسه 100کیلومتر در ساعت است و اگر به شدت عطسه کردی ممکن است استخوانی از استخوان هایت بشکند و اگر سعی کنی جلو عطسه را بگیری باعث میشود خون در گردن و سر برگردد و سپس باعث مرگ شود و اگر در هنگام عطسه چشم هایت را باز بگذاری ممکن است از حدقه بیرون بیاید!

و برای آگاهی در هنگام عطسه همه دستگاههای تنفسی و گوارشی و ادراری از کار می ایستد و قلب هم از کار می افتد رغم اینکه زمان عطسه بسیار کوتاه است و بعد آن به خواست خدای مهربان بدن به کار می افتد اگر خدا بخواهد که به کار افتد گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است به همین دلیل الحمدلله میگوییم.میگوییم خدایا شکرت برای سلامتی  که به بدنم دادی و شکرت برای بیماری هایی که به من ندادی

امیرالمؤمنین (علیه السلام) : هر کس موقع عطسه زدن بگوید:«الحمد للّه ربّ العالمین علی کلّ حال» به درد گوش و دندان مبتلا نخواهد شد.

●○●○●○●○●○●○●○●○●○

■ قصه های واقعی ازانتقام الهی ازظالمان 

🍃راوی میگوید: برای تعزیه یکی ازخانواده هایی که فرزند جوان خودرا ازدست داده بودند رفتم.. 
پدر میت خدا رحمتش کند بلند شد و کنارم نشست و دستم را در دست خودش گرفت و گفت: ای فلانی.. این تقاص ظلم و ستمی هست که 30سال قبل مرتکب شده بودم.. وهنوز هم دارم عواقبش و بلا و مصیبتهایش را می چشم..

 30سال قبل من در عنفوان جوانی ام بودم مغرور از جوانی و زور بازو.. ماشینی داشتم که به آن فخر میکردم و جلو مردم ویراژ و پزش را میدادم ... 

یکی از روزها سگی رادیدم که چندتا از توله هایش هم باهاش بود.. باخودم گفتم بزار یکی از توله هایش را جلو چشمانش با ماشین زیر بگیرم تاعکس العمل و آه و ناله مادرش راببینم.. و همین کار را کردم.. 

توله سگ بیچاره را لت و پار کردم بطوریکه خون و تکه های گوشتش بر جسم مادرش پاشیده شد.. و مادر بخت برگشته داشت پارس میکرد و فریاد و شیون سر میداد و من نگاهش میکردم و می خندیدم... از آن روز همه بلاها در تعقیب من بود بدون توقف.... 

هر روز یک مصیبتی برمن نازل میشد.. و آخرین و سخت ترینش دیروز بود که محبوبترین و عزیزترین پسرانم و جگر گوشه ام که تازه ازدبیرستان فارغ شده و آماده ورود به دانشگاه بود و در او همه جوانی و آرزوهایم را می دیدم درجلو چشمانم پرپر شد.

 ماشینم را کنار جاده متوقف کرده و او را برای گرفتن چند تا فتوکپی از اونطرف خیابون پیاده کردم و ازشدت حرص و محبتم به او که نگران سلامتی اش بودم خودم شخصا پیاده شدم و ازخلوت بودن خیابون مطمئمن شدم و بهش گفتم حالا ازخیابون رد شو.. 

ناگهان ماشینی که مثل برق رد میشد جلو چشمانم او را زیر گرفت و خون او لباسم را رنگین کرد.. و من نگاهش میکردم وگریه و آه و ناله سر میدادم.. 

اونجا بود که به الله قسم همان سگ جگر سوخته در جلو چشمانم ظاهر شد و اون بلایی که 30 سال قبل سرش آوردم بیادم اومد.. 


🍃 قصه ای سرشار از عبرت که الله از ظالم انتقام مظلوم را میگیرد حتی اگر یک حیوان زبان بسته و سگی باشد ... دیر یازود ...

●○●○●○●○●○●○●○●○●○

⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی

🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃

شیخی بودکه به شاگردانش عقیده 
می آموخت ، لااله الاالله یادشان
 می داد ، آنرا برایشان شرح 
می داد و بر اساس آن تربیتشان می کرد.

 روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست می داشت. شیخ همواره طوطی را محبت می کرد و او را در درسهایش حاضر می کرد تا آنکه طوطی توانست بگوید: لااله الا اللّه
طوطی شب و روز لااله الا الله می گفت.  اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه  می کند. وقتی از او علت را پرسیدند گفت : طوطی به دست گربه کشته شد. گفتند برای این گریه می کنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم. شیخ پاسخ داد: من برای این گریه نمی کنم. ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد ، طوطی آنقدر فریاد زد تا مُرد.
با آن همه لااله الاالله که می گفت ، وقتی گربه به او حمله کرد ، آنرا فراموش کرد و تنها فریاد می زد. زیرا او تنها با زبانش می گفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود.
سپس شیخ گفت می ترسم  من هم مثل این طوطی باشم ! تمام عمر با زبانمان لااله الاالله بگوییم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم و آنرا ذکر نکنیم ، زیرا قلوب ما هنور آنرا نشناخته است! 

👈 آیا ما لااله الااللّه را با دلهایمان آموخته ایم؟!

●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○

✍ دلنوشته زیبای یک جوان عراقی....

  وقتی دست سلیمانی قطع شد، یک ماه بعد دست دادن برای کل عالم ممنوع شد.

 

  • یه پلاک
  • پنجشنبه ۲۷ آذر ۹۹

ثروتمندِ محروم!

☆☆ این متن طولانی است؛ پس اگه الان حوصله خواندن ندارین، هر وقت حوصله داشتین بیاین بخونید.

چند روزی است که بارش باران و آب گرفتگی معابر برخی استانها و شهرهای کشور را بار دیگر فراگرفته است و موجب زحمات و صدماتی برای مردم و کسبه شده است.

خیلی با خودم فکر کردم که چه طوری متنم را آغاز کنم تا اینکه به این نتیجه رسیدم که بهتر است برعکس رسانه ملی و روزنامه ها ابتدا از صحبتهای مردم شروع کنیم‌.

زنی میگفت: صد نفر آمدن از کمیته امداد و... ولی هیچ کدوم هیچ کاری نکردن.

کسی میگفت: سقف حمام و آشپزخانه روی سرمان پایین آمده. صدای ما رو برسونید.یخچال و فریزر معلوم نیست سوخته یا نه، هنوز به برق نزدیم.

مردی در بین آب می گفت: در تهران نشسته اند میگن پتو دادیم به مردم،مردم میان مسجد میگن غیر از آب و نان که سپاه آورده هیچی دیگه ندادن.نه پتویی، نه چادری و نه لوازم گرمایشی.

کسبه دیگری میگوید: با هزار بدبختی و وام کارمون رو جور کردیم، مشعل مون سوخت، مغازه مون رو آب برده. الان سه روزه فقط روی صندلی مغازه ام مینشینم.یکی بیاد این وضع رو ببینه یه برگه بده بگه کارتون رو شروع کنین.اگه سپاه آب نیاورده بود از تشنگی مرده بودم.

یکی میگه: همه شهر زیر آب رفت مسئولین تازه اومدن اونا که مال همین شهرن.

دیگری گفت: به فرماندار و شهردار پیام دادم حتی جوابم رو نمیده.

بانویی میگوید: یتیم بزرگ کردم، به امام حسین حقمون این نیست.ما شورای شهر و شهردار نمیخوایم باید کی رو ببینیم؟

خانم میانسالی میگوید: دیابتی ام نمیتوانم فرش ها و خانه رو بشورم.

جوانی گفت: خداوکیلی یکی از مقامات بالا بیاد اینجا زندگی کنه، نمیان اصلا؛ اصلا میخوایم از اینجا بریم.

کسبه ای میگفت: تمام کارم با کاغذه، نزدیک ۵۰ میلیون سفارش داشتم همه خمیر شده.

یکی میگفت: تا روز بعد از سیل خانواده ها جایی نداشتن شب بخوابن، هیچ کس هنوز نیامده بعد از ۵ روز بیاد کارشناسی کنه خسارت مغازه ها و خانه مردم رو.

صد برابر این بارندگی رو دیدیم اینجا سیل نیامده،آب گرفتگی با فاضلاب قاطی شده چون سیستم فاضلاب براش فکری نشده. آب هم خودش فروکش کرده، بعد از ۳ روز اومدن لودر زدن که آب بره.

پتروشیمی بندر امام پمپ رو تحویل شهرداری داده ولی اونا روشنش نکردن!!

صحبت های مردم بیش از اینهاست ولی در این مقال نمی گنجد، پس برای بررسی معضلات خوزستان خصوصا سیل ابتدا باید دید با چه استان و مردمی روبرو هستیم.

ویژگی های ممتاز استان خوزستان:

● مجاورت مرزی طولانی با عراق  ● منابع عظیم نفت و گاز  ● داشتن ۵ رودخانه بزرگ و همچنین چندین تالاب ● موقعیت استراتژیک دسترسی به آبهای آزاد  ● دفاع جانانه در دوران دفاع مقدس  ● دارا بودن ۶% جمعیت کشور

● جایگاه دوم تولید فولاد کشور             ● بیش از ۵۰ میلیون تن ظرفیت بندری

● تولید ۷۰% نفت کشور،۵۰% محصولات پتروشیمی ● جایگاه دوم محصولات کشاورزی    ● رتبه دوم تولید ناخالص ملی   

از آن سو مشکلات و معضلات این استان  به روایت آمار نشان دهنده ی عمق فاجعه است‌.خشکسالی، سیل و ریزگردها، شوری آب از یک طرف؛ نرخ بالای بیکاری و مهاجرت و فقر، فرسودگی زیرساخت شهری و روستایی مثل کیفیت آب و گاز و برق. همچنین:

■ رتبه دوم بیکاری در تابستان ۹۷ ( نقل از رئیس سازمان مدیریت خوزستان)

■ رتبه ۲۵ در میزان توسعه یافتگی در کشور( شکاف توسعه استانها،جمال فتح اللهی)

■ رتبه ۲۰ میان استانها در جمعیت فقیر ( مرکز پژوهش ها)

■ رتبه ۲۳ در میزان پس انداز مالی ( گزارش مرکز آمار)

■ رتبه اول در فرستادن مهاجر به دیگر استانها در بازه ۹۰_۹۵ ( معاون آمار سازمان مدیریت خوزستان)

■ رتبه ۱۵ در میان استانهای کشور از لحاظ بهداشتی ( محمدحسین طحاری)

■ رتبه ۱۲ در کیفیت زندگی میان استانها( احمد موذنی)

سیل سابقه ای چند ده ساله در این استان دارد. از بهمن ۴۷ که سبب تخلیه شهر شوش به طور کامل شد و مردم به ارتفاعات پناه بردند و مردم اهواز از ترس سیل دسته دسته از شهر خارج شدند و تعدادی هم کشته شدند تا سیل ۲۲ بهمن ۵۸ مصادف با اولین سالگرد انقلاب اسلامی، طی سه روز بارندگی شدید بستان و هویزه در محاصره آب قرار گرفت و سد گتوند بر اثر فشار سیل شکست. در پی آن امام خمینی در ۲۴ بهمن در پیامی همه را به یاری سیل زدگان فراخواند.

در واقع سیل خوزستان حاصل بارندگی بی سابقه نیست، بلکه حاصل خشک سالی فکری باسابقه حکمرانانی است که با خودخواهی سازمانی، وقایع معمول طبیعت را به فاجعه ای تبدیل کردند.آنچه خوزستان را زیر آب برد سیل نبود، جهل بود.

از طرف دیگر باید ابعاد رسانه ای و مطالبه عمومی قوی با استوری، فیلم کوتاه، پست یا هرچیز دیگری شکل بگیرد چرا که در استانی با این گنج عظیم این حجم نابسامانی و این جوانان بیکار با وجود ۳۰ شرکت پتروشیمی بی معنی است‌.( شما هم هرطور که میتوانید در نشر این مطلب و مشکلات خوزستان یاری کنید)

قول پیگیری ها و رسیدگی و عزل مسئولین مربوطه و تشکیل دادگاه و همچنین فرستادن مسئول ویژه هم داده شد و انجام گرفت اما بیایید به تاریخ بنگریم.سیل های گذشته در جلوی رویمان است.

از عدم پرداخت خسارت سیل سال ۹۵ به کشاورزان خوزستانی، سیل بهار ۹۸ در سیستان و بلوچستان، فاضلاب کوت عبدالله، سیل شیراز و سیل استان گلستان نمونه های خوبی است.

سال گذشته که استاندار گلستان در استان سیل زده اش حضور نداشت و در سفر خارجی بود پس از چند روز عزل شد، اما در نهایت از سوی معاون اول به عنوان معاون حمل و نقل شهرداری تهران حکم گرفت.

مرد ترکمن در سیل گلستان میگفت: ما مسئولین را آنجا نگذاشتیم که به وقت سیل بیل به دست بگیرند، آنها را گذاشتیم که قبل از آمدن مصیبت جلوگیری کنند.این سیل عامل انسانی داشته مثل لایروبی کانالها.

کسی در آق قلا میگفت: به مسئولین گفتم کمک مان کنید؛ گفتن خانه تان را سیل زده، پولتان را که سیل نزده. پس یک قبری برای ما بکنید و ما رو بذارین توش.

بگذارید آماری از سیل گذشته خوزستان بدهیم؛

○ آبگرفتگی ۱۳۳ شهر و روستا  ○ تخلیه کلی و جزئی ۳۷۴ روستا

○ درگیری بیش از ۲۵۰ هزار نفر از مردم با سیل  ○ آسیب به ۲۴۰۰ خانه مسکونی در شهر و روستاهای اهواز با خسارت بیش از ۵۶۰۰ میلارد تومان  ○ ۲۲۴ هزار هکتار زمین کشاورزی تحت سیلاب با خسارت ۲ هزار میلیارد تومانی

○ خسارت به ۱۲۰۰ هکتار مزارع پرورش ماهی با بیش از ۶۰۰ هزار قطعه ماهی تلف شده    ○ خسارت به ۱۲۰۰ کندوی عسل و ۲۵۰۰ راس دام سبک و سنگین

○ ۶۵ میلیارد تومان‌آسیب به بخش عشایری  

در مجموع در سیل بهار ۹۸ ؛ ۱۲هزار و ۵۱۲ میلیارد تومان خسارت زد.

باید پرسید آیا هزینه ساخت و تامین آب و کانال کشی و ایجاد تصفیه خانه فاضلاب و رفع آبگرفتگی خوزستان بیشتر از خسارتهای وارد شده به مردم است؟ آن هم فقط در یک سیل!!

گفته میشود که هزینه ها سنگین است و پولی برای انجام کار وجود ندارد.برای پاسخ به این پرسش که آیا منابع مالی هست یا خیر، بیایید به سود واردکنندگان که با دلار ۴۲۰۰ در یک سال بیش از ۱۲ برابر خسارت سیل خوزستان به جیب زدند بنگریم؛ یا به وام ۱۲۰ هزار میلیارد تومانی که دولت به خودروسازان داخلی داده است‌.

در سیل گلستان از رییس سازمان مدیریت بحران کشور پرسیدن برای مقابله با سیل چه کردید؟ گفتن پیگیری کردیم، دنبال کردیم، برنامه ریزی کردیم!!! 

اما باید پرسید چطور مدیریت حوادث خود تبدیل به بحران میشود.

البته منابع مالی دریافت شده برای آب و فاضلاب خوزستان به همینجا ختم نمیشود.سال ۸۴ از بانک جهانی برای فاضلاب اهواز و شیراز و دو شهر دیگر ۱۴۹ میلیون دلار وام گرفته شد اما هیچگاه مشخص نشد این پول دقیقا کجا رفته است. این وام مشروط بر آورده ی دولت بود که در این راستا دولت وقت ۱۰۰ میلیون دلار که با نرخ دلار ۱۰۰۰ تومانی آن زمان به میزان ۲۵۰ میلیارد تومان است تعیین کرد.

این اعداد میتوانست اهواز را از لحاظ آب و فاضلاب زیر و رو کند. جدای این مبالغ در سال ۹۸ مبلغ ۱۰۰  میلیون یورو از صندوق توسعه ملی به شبکه فاضلاب اهواز اختصاص یافت که در دو قسط ۵۰ میلیون یورویی داده میشود که اصلا برنامه ی هزینه کرد آن مشخص نیست.به جز این ۴۰ میلیون یورو به شکل فاینانس برای اجرای تصفیه خانه فاضلاب اهواز تخصیص داده شده است‌.

جدای این مسائل جالب است که بخش آمار سایت آب و فاضلاب خوزستان آخرین بار در سال ۹۷ بروزرسانی شده است!!

از آن طرف سلبریتی ها هم با بهانه کمک به سیل زده ها و زلزله زده ها مبالغی را گرفته و اصلا معلوم نمیشود کجا میرود!!

 رهبر انقلاب در سیل سال گذشته خاطرنشان کردند: موضوع مهم مسئله پیشگیری از ویرانی و خسارت است که باید از قبل پیش بینی میشد. لایروبی رودخانه،لایروبی سد، آزادسازی حریم رودخانه، آبخیزداری، حفظ مراتع و جنگل ها از موضوعات مهم است و این حادثه باید یک درس عبرت باشد تا در طرح های مختلف عمران شهری همه جوانب سنجیده و آینده نگری لازم و جامع انجام شود.

ایران با اینکه رتبه ۵۴ سرانه جنگل را دارد اما ششمین  کشور تخریب کننده جنگل است. تخریب جنگل تا هشتاد درصد سیل را تشدید میکند.

در مجموع باید گفت مردم خود باید آستین بالا زده و با صدای رسا یکبار برای همیشه مشکل خود را حل کنند و مسئولان را وادار به اتمام کار کنند؛ چرا که نه منابع مالی گذشته به محل مصرف رسید، نه مسئولی پاسخگوست و نه مشکل حل شده است.این بار مردم با کمک رسانه مجازی باید این مشکل را با بیان اعتراضات شان حل نمایند تا الگویی مناسب برای بقیه مشکلات شود وگرنه بسیار بعید است این مشکل تا سالهای آینده هم حل شود.

■ رونوشت این متن به همه استانهای سیل خیز کشور ■

  • یه پلاک
  • شنبه ۲۲ آذر ۹۹

سلبریتی

چند تا سلبریتی می شناسید؟ سلبریتی های داخلی بهترن یا خارجی؟ یا اصلا هیچ کدوم؟ انواع سلبریتی؟ اصلا خود سلبریتی چیه؟ بیاید یه کم گپ بزنیم.

سلبریتی (یا فکر کنم در فارسی میگن مشهور، سرشناس/ شما معادل فارسی بهتری سراغ دارید؟ ) شخصی است مشهور در زمینه های فرهنگی ورزشی نظامی و... .

در ایران اما سلبریتی مانند هر چیز غربی که وارد میشود نه کاملا غربی است و نه کاملا بومی.در واقع چیزهایی رو در مقایسه با همتای خارجی شون گذاشتن کنار و یه سری چیزها هم اضافه کردن.

از بین سلبریتی ها دوست دارم بیشتر از فرهنگی و سینمایی و یه مقداری هم ورزشی هاش حرف بزنم.البته شاخ های فضای مجازی مثل اینستاگرام و امثال اینها رو هم نمیشه کنار گذاشت.

سلبریتی موجودی است که خودش رو خیلی تحویل گرفته و میگیره و البته احتمالا یه سری چیزاش با مردم فرق میکنه یا اون فکر میکنه که باید فرق کنه.مثلا اگه از یک سلبریتی دزدی بشه اون باید تو اولویت قرار بگیره و بقیه مردم هم باید اینو یه حق طبیعی!! سلبریتی بدونن.

یا اگه حیوان خانگی!! یه سلبریتی گم بشه مثلا سگی، گربه ای و از این جونورا همه باید در فضای مجازی و حقیقی بسیج بشن که " چی چی جون " اون سلبریتی رو پیدا کنن.

سلبریتی خیلی نگاهش به اطراف مثل مردم نیست.مثلا در وقایع مختلف واکنش های متفاوت میده.اگه یه نفر رو برای جرمی که مرتکب و ثابت شده مجازات کنن سریعا این سلبریتی ها صفحاتشان پر میشه از واحسرتا! از اینکه این چه وضعیه و محکوم کردن و الی آخر... از اون طرف دانشمند هسته ای کشور رو ترور میکنن،  انگار نه انگار اتفاقی افتاده و واسه خودشون سوت بلبلی میزنن توی صفحات مجازی شون.

البته دیدگاه سلبریتی جماعت در مسائل کشور به اینجا ختم نمیشه؛ اونها آنقدر به کشورشون تعصب دارن که بچه هاشون رو در کشورهای دیگه مثل آمریکا و کانادا بدنیا میارن!! و مدارک شناسایی اون کشور رو هم میگیرن تا بچه خوشگل شون دوتابعیتی باشه، چون در کشور ما ظاهرا دوتابعیتی ها موفق ترن.(البته توی برنامه هاشون خیلی میگن ما ایرانی هستیم و ایران رو دوست داریم؛ اما لابد در عمل نیازی نیست کاری کنن ).

اما حتی این سلبریتی ها هم باز بهترن از اونایی که سگ و گربه رو جای بچه بزرگ کردن میارن در خانه و بزرگ میکنن(تازه میگن آرامش بخشه ) ، اگه مریض بشه میبرن دامپزشکی و براش تب میکنن،  میبرنش جراحی زیبایی و پز دادن بعدش، وقتی میمیره سنگ قبر میزنن براش و گریه و های های که دیدید عزیزمان رو از دست دادیم و بدبخت شدیم.

حالا اما سلبریتی شدن رو آموزش میدن، تبلیغ میکنن و پکیج آموزشی براش ارائه میدن ولی نمیگن ته سلبریتی شدن این سطرهای بالاست که خواندید.

از اون طرف یه عده هم شدن "شاخ" مجازی.اینا دیگه کلا هیچی جز شهرت براشون مهم نیست.یکی میره مواد شیمیایی میخوره؛ یکی خودش رو از ارتفاع پایین میندازه؛ اون یکی میره دوستش رو دست میندازه و کلی برای فالوئراش حال خوب درست میکنه!! و نظرات و پسندهای زیر پستش یعنی بازم بذار از این پستها و این یعنی یه کار بزرگتر و اصلا انتهایی نداره؛ چه کسانی که حتی کشته شدن و مردن در راه شهرت و معنی واقعی زندگی رو نفهمیدن.

البته سلبریتی در عالم سیاست و هدایت مردم هم وارد میشن، میگن به کی رای بدین، چی بپوشیم، چی بخوریم، و اصلا چجوری زندگی کنیم.البته مدیونید اگه فکر کنید بعدش اگه چیزی روتبلیغش کردن بد دربیاد میان عذرخواهی میکنن یا جبرانش میکنن.

بعضی هاشون ممنوع التصویر میشن؛ بعضی هاشون میرن خارج دنبال نخود کشمش ( فکر میکنن اونجا هم مثل اینجا طرفدار دارن) بعد میبینن کسی تره هم خرد نمیکنه براشون فکر میکنن کشف حجابی، حرف علیه کشورشون و چیزای دیگه میتونه کمک شون کنه، اما اشتباه میکنن اینطور زندگی کردن بردگی است.

سلبریتی ورزشی هم البته داریم؛ اینا میلیاردی و بلکه بیشتر نسخه شون پیچیده شده، پرحاشیه و البته حق به جانب همیشگی و بدون پرداخت مالیات مناسب و قیمتهای نجومی و بی هیچ ارزش افزوده ای برای کشور( جز اینکه دلمون خوشه که قهرمان اند و نام کشور رو بالا میبرن اما این رو در نظر نمیگیریم که بابا هر آدم پرافتخاری باید به فکر مردم و کشورش در عمل هم باشه؛ حالا قضاوت اش با شما! البته بعضی ها هم اینطوری نیستن ).

ما باید شهرت رو در مفاهیم دینی پیدا کنیم، یعنی کسی که تولیدکننده موفقی است، کسی که امانت دار خوبی است و ... اینها پیش خدا مشهورند و حق اینهاست که الگوی مردم بشن. 

این خطی که سلبریتی ها گذاشتن غلط است و راه غلط به جایی نمیرسد بالاخره دلزدگی، پشیمانی و حتی بدتر از اینا سراغ شان میاد.شهرت طلبی مذموم است چرا که اصول فراموش میشود منتها بنای ما این باشد که اگر هم کسی شناس میشود در جامعه کاری کرده که خدا راضی باشد مثل اون پیرمردی که چندین سال دوچرخه امانت را مراقبت کرد و آخرش هم مرد و صاحبش نیامد یا همین شهدا؛اینها مشهور آن عالمند پس چرا در این عالم  مشهور نباشن؟؟

پس نوشت: البته سلبریتی خوب داریم؛ اما یا کم هستن یا خیلی دیده نمیشن.

  • یه پلاک
  • سه شنبه ۱۸ آذر ۹۹

دو راهی غلط

خبر کوتاه بود. برخی منابع خبری اعلام کرده اند که روز جمعه ۷ آذر ۹۹  یکی از دانشمندان صنعت هسته ای کشور ترور شده است.تا چند ساعت پس از خبر، اخبار ضد و نقیض منتشر میشد تا در نهایت خبر حقیقی انتشار یافت.

دکتر محسن فخری زاده معاون وزارت دفاع و مشهور به پدر هسته ای ایران به دست تروریست ها مورد هدف قرار گرفت و در بیمارستان به فیض شهادت رسید.

جدای از فرآیند ترور ایشان و مسائل پیرامونش که هنوز هم کاملا و دقیقا مشخص نشده است و باید منتظر ماند،این ترور از جنبه های مختلف قابل بررسی است.

تروری که رژیم صهیونیستی بارها در آن تاکید کرده است و نخست وزیر ملعونش تلویحا آن را برعهده گرفته است.برخی در این بین به ساز و کار اطلاعاتی تاخته و آن را مورد هجمه یا سوال قرار داده اند؛ اما به نظرم با داشتن اندک اطلاعاتی نمیتوان تحلیل امنیتی ارائه کرد. بنابراین از زاویه های دیگر بررسی را شروع میکنم.

چطور موساد و اسرائیل به این نتیجه رسیده است که میتواند همچین تروری را به این شکل اجرا کند؟ آیا موساد که ید طولانی در انجام ترورهای مخفی مانند ترور یاسر عرفات دارد نمی تواند در ایران مخفیانه این کار را انجام دهد؟ آیا این حجم از تسلیحات برای کشتن فردی عقلانی است؟ یا پیامی در پس خود دارد؟ رژیم اسرائیل ادعا میکند شهید فخری زاده در طرح موسوم به آماد نقش داشته که ایران  در این طرح قصد ساخت بمب دارد و حتی امریکا ۵ نفر از افراد ایرانی را به این جهت تحریم کرده است.اما حتی پذیرش چنین مطلبی هم نمی تواند جسارت این رژیم را توجیه کند.

به نظر می رسد در صفحه شطرنج سیاست خارجی کشور مهره ها را به گونه ای برخی سیاسیون چیده اند که این ظن را در طرف مقابل تقویت کرده که میتواند با سر و صدای زیاد نزدیک پایتخت کشور یک فرد عالی رتبه وزارت دفاع و دانشمند هسته ای را ترور کند و آب از آب تکان نخورد.شاید به نظر این تحلیل غلط و یک احتمال باشد اما با نگاهی به یک سال گذشته متوجه اشتباه مان میشویم.آنجا که سربازان ایالات متحده سردار مقاومت حاج قاسم سلیمانی را ترور کردند؛ همه از وعده ی " انتقام سخت" گفتند و نوشتند و حتی دشمن هم منتظرش بود.اما جدای از حماقت ترامپ چه چیز باعث شد دشمن به این نتیجه برسد که فرد کلیدی مقاومت را بزند؟ چرا که در گذشته در ترور شهید عماد مغنیه اسرائیل موقعیت زدن سردار را داشته اما جرات اش را نداشته اس در واقع تحلیل دشمن آن موقع حکایت از پاسخ سخت ایران داشت.اما چرا در دی ۹۸ این چنین شد؟ اظهارات مقامات عالی رتبه کشور را که مرور کنید متوجه میشوید اساسا سخن از ضعف است و طلب مذاکره و حتی دیدید که در خروج امریکا از برجام ایران یکه و تنها در آن ماند و به اروپا دلخوش بود حال آنکه همین مقامات سخن از بستن با کدخدا داشتند!!! پس چینش مهره ی شطرنج ما در عالم سیاست که همان سخنان و راهبردهای عملی ماست آنان را خوار و یا گستاخ میکند.

پس از ترور سردار سلیمانی پایگاه هوایی عین الاسد زده شد و اکثر مقامات  آن را "انتقام سخت" نامیدند و کار تمام شده بود و حتی تبریک هم بابتش گفتند!! در حالی که رهبر انقلاب پس از آن، این حمله را تنها یک سیلی نامیدند و نه انتقام سخت؛ بلکه انتقام سخت در پیش است.

اما مقاماتی که تبریک گفتند این انتقام سخت به زعم خودشان را نه پوزش خواستند و نه اصلاح کردند حرفهای خودشان را.

پس از آن سید حسن نصرالله در سخنرانی روشنگرانه خود انتقام سخت را "خروج امریکا و سربازانش و برچیدن پایگاه هایش" از منطقه غرب آسیا اعلام کرده و گفت: انتقام باید توازن داشته باشد و این انتقام ماست.

سید حسن نصرالله مدتی بعد در سخنانی گفت: اینکه دشمن سرباز ما را بزند و ما پایگاه آنها را هدف قرار دهیم و مشتی آهن و سیمان را نابود کنیم اسمش انتقام نیست.بلکه هر سرباز ما که هدف قرار بگیرد یک سرباز آنها را به درک واصل میکنیم.

بنابراین رسانه رسمی و تریبون های دولتی و روزنامه های وابسته به جریانهای مشخص که در طبل انتقام سخت گرفته شد دمیدند حال ببینند نتیجه اعمالشان کمتر از یکسال به بار نشسته است.در واقع به گفته یکی از خبرنگاران رژیم صهیونیستی این تازه آغاز راه بوده و بعدی از این بزرگتر است!!! این توئیت یکی از خبرنگارانشان بود. چرا چنین فکری کردند؟ چون رئیس قوه مجریه قبل از آن سخن از آمریکای خوب و بد میکند و در واقع آغاز مذاکره.از آن طرف پس از شهادت دکتر فخری زاده اگر به پیام رئیس جمهور دقت کنید میبینید که وعده انتقام را حواله به آینده نامعلوم کرده که البته هیچ وقت هم به زعم آنها موعدش نمی آید. از این طرف روزنامه های زنجیره ای برخی شان تیتر زده که" تله تنش". یعنی همین قدر مفهوم سیاست را نمیفهمد یا نمیخواهد بفهمد که کدام تله؟؟ اساسا او میگوید ایران حاضر است هر امتیازی بدهد پس ما میگیریم و جلو می آییم.بنابراین ایران یا باید مذاکره کند یا باید مقابله به مثل درست و حسابی داشته باشد وگرنه شرایط از این هم بدتر میشود؛ چرا که منطق سیاست حکم میکند که وقتی جواب سیلی را با مشت ندادی، دفعه ی بعدی بدترش را میخوری.

اما اگر دقیقتر نگاه کنیم معضل اصلی ما دادن آدرس غلط توسط عده ای در کشور است.میگویند یا مذاکره و یا تحریم و بدبختی هایش. اساسا همچین گذاره ای اصلا راه فراری نمی گذارد و از قبل همه چیز را باخته ای.

اما گزاره ی درست، مقاومت و پاسخ فعال و مناسب یا تسلیم و مذاکره است.در واقع یا میجنگی برای حقی که بهت نمیدن یا تسلیم میشی که هیچوقت به حقت نمیرسی.به نظرم اینجاست که مفهوم سخن آقا امام حسین تجلی می یابد؛ مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است.

از پس از انقلاب همواره این دو گزینه بوده است: در تسخیر لانه جاسوسی، در زدن هواپیمای مسافربری که ایران پس از دوهفته از این واقعه قطعنامه ای را که یک سال قبول نمیکرد پذیرفت.از زدن دانشمندان هسته ای و سپس آغاز مذاکرات در سال ۹۰ به شکل محرمانه و حال دوباره ترور در سال ۹۹ و باز هم گزاره مقاومت یا مذاکره و تسلیم! این بار اما گام دشمن بسیار بلند و عمیق خواهد بود و قطعا خرخره را میجود.

علی ای حال تاکنون واکنش مقاومت مسلکی را بعد از این ترور ندیده ایم.باید دید در روزهای آینده چه واکنشهایی داده میشود. اما یک چیز مشخص است؛ پالس ضعیف و تشکیل دوراهی غلط مذاکره یا تحریم و بدبختی قطعا بازنده ای جز کشورمان نخواهد داشت. به امید آنکه از تاریخ درس عبرت بگیریم ؛ نه آنکه خودمان درس عبرت آیندگان بشویم.

  • یه پلاک
  • جمعه ۱۴ آذر ۹۹

لاکچری۹۹/۹/۹

لاکچری چی هست اصلا؟ از کجا اومده و واسه چی تشریف آورده؟ کیا لاکچری اند و کیا دوست دارن لاکچری باشن؟

شاید ۹۹/۹/۹ معنی پت و پهن یک زندگی لاکچری باشه.یعنی بعضیا بچه شون رو دوست دارند در تاریخ روند به دنیا بیارند.چرا؟ چون رونده،خوشگله،کلی میشه پزش رو داد در آینده...یعنی ما پول داشتیم n میلیون خرج کردیم که بچه تو تاریخ خوشگل سال و قرن بدنیا بیاد تا حال کنیم با تاریخ بچه مون.

من از اینجور پدر و مادرا میپرسم اگه از بچه تون بپرسید تاریخ تولدش مهم تره یا سلامتی و حفظ جانش ؛به نظرتون چه جوابی میده؟ آیا بچه تون به پز دادن شما در مورد تاریخ تولدش راضیه؟ آیا بچه تون یه کالای معمولیه واسه شما؟

 

به اینجور پدر و مادرا میشه گفت به جای این کارا برو با این پول برای سلامتی بچه ات گوسفندی چیزی قربونی کن،به چهار تا آدم کمک کن اونا برای سلامتی بچه دعا کنند.جدای از مشکلات پزشکی مادر و بچه در این اتفاق شوم،میخوام از تفکر و در واقع بی عقلی این قضیه رونمایی کنم.

برای آدمی که همه چیز رو کالا و شی میدونه بچه هم همین طوره،اساسا درک درستی از پدر و مادر شدن نداره و احتمال زیاد هم بچه رو نمیتونه درست تربیت کنه.

اما صرفا برخی پدر و مادرا مقصرن؟آیا دولت و وزارت بهداشت هیچ مسئولیتی نداشته؟آموزش و پرورش کاره ای نبوده؟ آیا پزشکی که کارانه میگیره بابت عمل سزارین و این عملهای لاکچری مسئولیتی نداره؟ و ایضا وزارت بهداشتی که این سیاست غلط رو ادامه میده.در دنیا در کشورهای پیش رفته بیش از ۳۰درصد اجازه سزارین نمیدن این یعنی اهمیت رشد ۹ ماهه کودک و مسیر طبیعی حیات جنین.در ایران اما بیش از ۸۰ درصد سزارین وجود داره که هنوز هم وزارت بهداشت درآمدزایی و سیاست گذاری رو به سمت سزارین چرخانده.ممکن است برخی به دلیل پزشکی سرازین انجام دهند اما بیش از ۳۰ درصد در بدترین حالت نمیشود.حال این پزشک نفع مالی اش به سمت سزارین و این اعمال لاکچری است.جدای از وجدان پزشکی و مسائل اخلاقی باید در نظر گرفت که وقتی درآمدزایی را در راه غلط برای دولت و ملت و مادر و بچه قرار میدهید عواقبش هم زیاد خواهد بود.این مشکل تاریخ تولد لاکچری کمترینش است.بزرگترین معضل سلامتی جنین و مادر و اعمال جراحی تحمیل شده بر مادر بعد از سزارین است که سلامتی اش را هم میتواند تحت تاثیر گذارد.

هرم جمعیتی کشور دستخوش بدترین نوع تغییر شده و بدتر از همه اینها به اعتراف برخی پزشکان زنان و افراد دیگر از ۳ دهه قبل به طور غیرقانونی مادران را عقیم میکردند و در این داستان کارانه ای به پزشکان داده میشد تا همین دو ماه پیش که لغو شده است.

بنابراین گفتن از لاکچری و این حرفا فقط رنگ و لعابه قضیه هست،اصل مطلب بدبختی های دیگه هست که در مرکز قضیه است و کمتر کسی از آن سخن میگوید.

اگر بگوئیم این خیانت بزرگی بوده گزافه نیست و خاطیان باید مجازات شوند چه سهوا و چه عمدا بوده، کورکورانه به جهت مالی یا خیانت یا هر دلیل دیگری امروز ما را به چیزی مبتلا کردند که انگار نه انگار این مصیبت بزرگتر از آن است که بتوان فرصت جبرانش را یافت.

  • یه پلاک
  • دوشنبه ۱۰ آذر ۹۹

🌟حکایت عجیبیست
رفتار ما آدم ها را خدا می بیند و فاش نمی کند.
مردم نمی بینند و فریاد می زنند.

🔊 می خواهم اینجا از
👀 دیده ها و
👂شنیده ها و
📚خوانده هایم
بنویسم.