برای کسانی که تاریخ میخونن یا حداقل دوستش دارن؛  حوادث و شخصیتهای تاریخی عجیبی در دنیا وجود داره که بعضی اوقات اصلا با منطق معمول جور درنمیاد.اما به نظرم خواندن تاریخ نه تنها آگاهی از گذشته هست بلکه در واقع پیش بینی حوادث آینده است.کافیه با دقت به شخصیتها و حوادث نگاه کنید تا بدانید تاریخ مدام تکرار میشه؛فقط آدمها عوض میشن. از بین حوادث تاریخی مختلف انقلاب فرانسه شاید در نوع خودش جالب ترین شخصیتها و حوادث رو داشته باشه. میخوام شما رو با شخصیتی مرموز،عجیب و به نهایت فرصت طلب آشنا کنم که شاید تابحال اسمش را نشنیده باشید. شخصیتی که حکومتهای فرانسه عوض میشوند ولی او در قدرت همچنان باقی است که هیچ،ترفیع هم می یابد.شخصیتی که قدرت را خوب می شناسد و در زمان مناسب جهت گیری خود راعوض میکند. او کسی نیست جز " تالیران" .

در سال 1954 در یک خانواده نظامی متولد شد و چون در 4 سالگی پایش شکست نتوانست نظامی شود.پدر و مادرش او را در یک کلیسا فرستادند تا کشیش شود.وی در 1779 کشیش شد و 11 سال بعد به اسقفی رسید.جالب آنکه مادرش با اسقفی او مخالف بود و او را کم ایمان می دانست.اما حوادث بعدی نشان داد او نه تنها کم ایمان بلکه بی ایمان است و شاید تنها به قدرت ایمان دارد.او مردی شهوتران بودکه در دوره انقلاب فرانسه به انقلابیون پیوست و حتی رای به مصادره اموال کلیسا داد سپس پس از مدتی به سمت وزارت خارجه رسید  و خود را به ناپلئون نزدیک ساخت.قدر مسلم به ناپلئون هم وفادار نبود و در مذاکرات صلح به طور پنهانی با دشمنان ناپلئون قرارداد همکاری بست.

جالب آنکه ناپلئون از خیانتش تا مدتها بی اطلاع بود. پس از آن ناپلئون قبل ازاینکه به جنگ با اتریش برود تالیران را از سمتش برکنار میکند و به او میگوید: تو دزدی و حتی حاضری پدر خودت رل هم بفروشی! تالیران چیزی نگفت و البته نفوذ خود را در دربار بناپارت کماکان حفظ کرد تا 5 سال بعد ضربه ی خود را بزند.چندی بعد تالیران پیامی را به امپراتور اتریش میدهد و از وضعیت بد فرانسه مینویسد و او را به جنگ با فرانسه تشویق میکند.هرچند ناپلئون در جنگ با اتریش به سختی پیروز شد.

در طی سالهای آینده که متحدین ناپلئون را خلع کردند،کنگره عظیمی برپا شد تا در خصوص فرانسه بعد از ناپلئون تصمیم گرفته شود و نماینده فرانسه کسی نبود جز تالیران. او که قبلا در دستگاه حکومتی لویی هجدهم و بناپارت سمت داشت حالا هم نماینده دولت فرانسه شده بود!! که البته باز هم ناموفق بود چراکه ناپلئون از تبعید فرار کرد و قدرت را دوباره در دست گرفت. 

پس از اتفاقاتی دوباره قدرت در دست لویی هجدهم می افتد که تالیران اینبار از وزرای او میشود.وزرای دیگر مخالف حضورش بودند و اورا شاه کش می‌نامیدند سرانجام لویی هجدهم او را برکنار کرد. وی در سال 1838 در 84 سالگی درگذشت.او که در دستگاه های حکومتی انقلابی و سلطنتی مسئولیتهای مهمی داشته و بارها نقش خائنانه خود را بازی کرده است؛ گفته میشه یهودی بوده و نه مسیحی که شاید خود توضیح دهنده نفوذ گسترده در دستگاه حکومتی باشد.البته این خلاصه ای بود از شخصیتش و در کتابهای تاریخ فراماسونری فرانسه به تفصیل از نقش او در فراماسونری نوشته اند.