۴۸ مطلب با موضوع «روزنوشت» ثبت شده است

سیری یا بیداری؟

 

به دوستی گفتم: چرا دیگر خروستان نمی‌خواند؟

گفت: همسایه‌ها شاکی بودند که صبح‌ها ما را از خواب خوش بیدار می‌کند، ما هم سرش را بریدیم!

 آن‌جا بود که فهمیدم هر کس مردم را بیدار کند، سرش را خواهند برید.

در دنیایی که همه از مرغ تعریف می‌کنند، نامی از خروس نیست؛  

چرا که همه به فکر سیر شدن هستند، نه به فکر بیدار شدن... 

 

  • یه پلاک
  • جمعه ۱۰ مرداد ۹۹

نادر


استادی می‌گفت نادر، سعدی روزگار ماست. و راست می‌گفت. از نادر هر چه که به دست‌تان رسید بخوانید و حالش را ببرید.
✔شاهکارش "آتش بدون دود" ، که جزو چند کتابی است که پیش از مرگ حتما باید بخوانید.
✔عاشقانه‌های دل‌انگیزش مثل "یک عاشقانه آرام"، "بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم"، "چهل نامه به همسرم"
✔وطن دوستی و استعمار ستیزی‌اش در "جاده‌های آبی سرخ"
✔و "مردی در تبعید ابدی" ، "سه دیدار" و...

🔴 اگر نادر ضد سرمایه داری و شاه و استعمار قلم نزده بود، جریان روشنفکری ما را مجبور میکرد بر قبرش سجده کنیم. ولی او را بایکوت و بزرگی‌اش را انکار کردند...

  • یه پلاک
  • جمعه ۱۶ خرداد ۹۹

شب قدر


روایت عجیبی در تفسیر سوره قدر آمده که شنیدنی است:
فرمودند «الف شهر» که در سوره آمده یعنی هزار ماه حکومت بنی امیّه؛ این از معجزات قرآن است که بنی امیه دقیقا هزار ماه(کمی بیشتر از 83 سال) حکومت کردند. اصحاب حق نگران دین بودند چون بنی امیه نخستین دشمنان اسلام و تاثرگذارترین حکومت در انحراف و تباهی دین اصیل و اسلام ناب بودند.
🔹️خداوند در سوره قدر به پیامبر(ص) می فرماید یک شب قدر برای تو از هزار ماه حکومت بنی امیه بهتر و بالاتر است. یعنی من در یک شب کار امّت را اصلاح می کنم و تمام انحرافات را از بین می برم .این فضیلت شب قدر است.
🔸️اینطور می فهمم که گروهی یا جریانی برای سالیانی ممکن است مردم و جامعه را به انحراف بکشاند و بخشی از مردم ممکن است در انتخاب سیاسی خود یا رفتارهای دیگرشان خطا کرده باشند ولی خداوند می تواند در یک شب قدر کار امّت را اصلاح کند و انحرافات جبران شود. به شب قدر امید داریم و به قدرت خدا اعتماد. شب قدر را دست کم نگیرید. خداوند می تواند با دعای یک نفر در شب قدر، تقدیر جدیدی برای ما رقم بزند.
ان شاءالله که چنین بوده باشد.
 

  • یه پلاک
  • شنبه ۲۷ ارديبهشت ۹۹

فاجعه ای به نام دوچرخه!

دوستی نوشته بود؛

● یک دوچرخه سوار برای اقتصاد "فاجعه" است، زیرا:

۱-خودرو نمیخرد
۲_وام خودرو نمی گیرد
۳-دیر مریض می شود
۴-بنزین نمی خرد
۵-قطعات یدکی خودرو نمی خرد
۶-پول پارکینگ نمی‌دهد
۷-چاق نمیشود
۸-جریمه نمیشود

پس چرا توسعه دوچرخه سواری؟!

  • یه پلاک
  • يكشنبه ۳۱ فروردين ۹۹

پیام آسمانی

● در یکی از درس های کتاب پیام های آسمانی کلاس نهم داستانی با این مضمون آمده است:
⬅️روزی "مالک اشتر" از بازار می گذشت که فردی او را مورد توهین قرار داد و با پرتاب آشغال به سمتش ، او را به باد تمسخر گرفت !
⬅️مردم که مالک را می شناختند ،او را به توهین کننده معرفی کردند و آن مرد که تازه فهمیده بود چه اشتباهی کرده و جان خودش را در خطر می دید برای عرض" پوزش" بدنبال مالک دوید !
⬅️مالک در مسجد عبادت می کرد و وقتی متوجه آن شخص شد و فهمید برای عذرخواهی آمده به او گفت به مسجد آمده تا برای او دعا کند و از خدای بزرگ طلب بخشش !
⬅️⬅️داستان با اهمیت بخشش ادامه می یابد و نتیجه گیری می شود !

⏪الغرض:

◀️اینکه چرا مالک اشتر بعنوان یکی از "فرمانده"هان اسلام در کوچه و بازار بدون محافظ و بادی گارد عبور می کرده بماند !
◀️اینکه چطور می شود ایشان با آن "پست و مقام" رفیعش بگونه ای لباس پوشیده که آن فرد توهین کننده از لباس و سر و وضعش ، پست و مقامش را نفهمیده نیز ، بماند !
◀️◀️ولی اینکه چطور ممکن است یک شخص بی ادب ولو از روی جهل و نادانی به یک "روحانیِ" مهم و یک فرمانده ی "ارشدِ" حکومت ، جسارت کند و توهین ! و بعد دچار احضار و توبیخ و زندان و محرومیت و ممنوعیت و سانسور که نشود هیچ مورد دعای آن "مسول" نیز قرار گیرد "تضادی" است که برای دانش آموزان حل ناشدنی بوده و هست !
⏪اگر ما پیرو اسلام "علی" علیه السلام هستیم ، که هستیم ! چرا مردم در مواجهه با مراجع و ائمه جمعه و مسولین که هیچ ، حتی در مواجهه با بعضی از مسولین میانی و پایین جامعه و و بدتر از آن حتی در مواجهه با بعضی از روحانیون در "مساجد" و "مدارس"، مشکل داشته و آنها را دست نیافتنی می بینند !
⏪چرا صدای "مردم" و اعتراضشان برای رسیدن به "حکومت" ، باید از "ممیزی" ها و "مصلحت اندیشی" های بیوت و دفاتر و منشی ها بگذرد !
                           

◀️پی نوشت : مالک شاگرد مکتب و مرام اهل بیت بوده ، این داستان از امام باقر علیه السلام نقل شده.
امام باقر، محمد بن علی بن الحسین علیه السلام، لقبش «باقر» است. باقر یعنی شکافنده. به آن حضرت «باقر العلوم» می گفتند، یعنی شکافنده دانشها.
مردی مسیحی، به صورت سخریه و استهزاء، کلمه «باقر» را تصحیف کرد به کلمه «بقر» یعنی گاو، به آن حضرت گفت: «انت بقر» یعنی تو گاوی.
امام بدون آنکه از خود ناراحتی نشان بدهد و اظهار عصبانیت کند، با کمال سادگی گفت: «نه، من بقر نیستم، من باقرم.»
مسیحی: تو پسر زنی هستی که آشپز بود.
- شغلش این بود، عار و ننگی محسوب نمی شود.
- مادرت سیاه و بی شرم و بد زبان بود.
- اگر این نسبتها که به مادرم می دهی راست است خداوند او را بیامرزد و از گناهش بگذرد، و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد که دروغ و افترا بستی.
مشاهده اینهمه حلم از مردی که قادر بود همه گونه موجبات آزار یک مرد خارج از دین اسلام را فراهم آورد، کافی بود که انقلابی در روحیه مرد مسیحی ایجاد نماید و او را به سوی اسلام بکشاند.
مرد مسیحی بعدا مسلمان شد

• فتامل...
 

  • یه پلاک
  • يكشنبه ۱۷ فروردين ۹۹

🌟حکایت عجیبیست
رفتار ما آدم ها را خدا می بیند و فاش نمی کند.
مردم نمی بینند و فریاد می زنند.

🔊 می خواهم اینجا از
👀 دیده ها و
👂شنیده ها و
📚خوانده هایم
بنویسم.